مـشـروح خـطـبـه هـای نـمـاز جـمـعـه بـوئـیـن زهـرا
تاريخ: 9 تیر 1396 شمسي، مصادف با 5 شوال 1438 قمري، برابر با 30 ژوئن 2017 ميلادي
خـطيب: حـضـرت حـجـت الاسـلام والمسلمین زرّیـنـه - امـام جـمـعـه شهـرسـتـان بـوئين زهـرا
خـطـبـه اول:
دعوت به رعایت تقوای الهی با استفاده از آیه ی نورانی 64 سوره مبارکه عنکبوت که خداوند متعال در این آیه فرمود:
« وَ ما هذِهِ الْحَياةُ الدُّنْيا إِلاَّ لَهْوٌ وَ لَعِبٌ وَ إِنَّ الدَّارَ الْآخِرَةَ لَهِيَ الْحَيَوانُ لَوْ کانُوا يَعْلَمُونَ : این زندگی دنیا چیزی جز سرگرمی و بازی نیست و زندگی واقعی سرای آخرت است، اگر می دانستند!»
امام جمعه بوئین زهرا در توضیح آیه ی فوق گفت:
«لَهْوٌ» به سرگرمىهايى گفته مىشود كه انسان را از هدف اصلى و مسائل اساسى باز مىدارد؛ «لَعِبٌ» انجام كارى مثل بازى است كه قصدى در آن نيست.
«هذِهِ الْحَياةُ الدُّنْيا» رمز تحقير دنياست، همانگونه كه «لَهِيَ الْحَيَوانُ» رمز عظمت آخرت.
سؤال: با اين كه قرآن، خود به كار و تلاش براى آباد كردن زمين و سير و سفر و بهرهمند شدن از طبيعت، همسر، زيبايىها، خوراكىها و كسب درآمد، سفارش نموده است، پس چگونه در اين آيه مىفرمايد: دنيا جز لهو و لعب نيست؟
پاسخ: كاميابىهايى كه براى رسيدن به اهداف مقدّس و با روش و ابزار مقدّس و در محدودهى قانون و با رعايت ساير شرايط باشد، همهى آنها مزرعهى آخرت است و آنچه در اين آيه تحقير و مذمّت شده و لهو و لعب معرّفى شده، مواردى است كه هدف مقدّسى در كنار آن نباشد و با موازين دينى و قانونى مخالف باشد.
خطیب در ادامه پیام های آیه را ذکر کرد:
1- آفرينش دنيا، هدفدار و حكيمانه است، ليكن غفلت از آخرت، دنيا پرستى و غرق شدن در آن، سفيهانه است. «لَهْوٌ وَ لَعِبٌ»
2- همه جا سكوت در برابر دلخوشىهاى مردم جايز نيست، گاهى بايد با نهيب و فرياد، به غافلان هشدار داد. «لَهْوٌ وَ لَعِبٌ»
3- در شيوهى تبليغ، هرگاه امر زشتى را نفى مىكنيد، جايگزين خوبى به او ارائه دهيد. «إِنَّ الدَّارَ الْآخِرَةَ»
4- حياتِ واقعى، حيات آخرت است. «الدَّارَ الْآخِرَةَ لَهِيَ الْحَيَوانُ»
5- مردم، حقيقت آخرت را نمىدانند وگرنه به دنيا دل نمىبستند. «لَوْ كانُوا يَعْلَمُونَ»
زندگى دنیا همان طور که به اعتبارى لهو است، همین طور لعب نیز هست، براى اینکه فانى و زودگذر است.
همان طور که بچه ها بر سر بازى داد و فریاد راه مى اندازند، مردم نیز بر سر امور دنیوى با یکدیگر مى جنگند، با اینکه آنچه این ستمگران بر سر آن تکالب مى کنند، از قبیل اموال، همسران، فرزندان، مناصب، مقامها، و امثال آن چیزى جز اوهام نیستند.
به خلاف زندگى آخرت، که انسان در آن عالم با کمالات واقعى که خود از راه ایمان و عمل صالح کسب کرده زندگى مى کند، و مهمى است که اشتغال به آن آدمى را از منافعى باز نمى دارد، چون غیر از آن کمالات واقعى واقعیت دیگرى نیست، و جدى است، که لعب و لهو و تاثیم در آن راه ندارد، پس آخرت حیاتى است واقعى، و به حقیقت معناى کلمه.
خطیب در ادامه ی خطبه ی اول به بیان داستان زیر پرداخت:
شخصى با حضرت عيسى(ع) همسفر شد تا به كنار آبى رسيدند سه قرص نان داشتند دو تاى آن را با هم خوردند و يكى ديگر را در آن محل گذاردند و براى خوردن آب بر سر نهر رفتند بعد از ساعتى حضرت سراغ آن گرده نان را گرفتند، گفت: اطلاعى ندارم پس هر دو از آنجا راه افتادند رفتند، اتفاقاً آهويى با دو بچه آهو به نظر حضرت عيسى(ع) در آمدند آن حضرت يكى از آن دو آهوى بچه را طلبيد به فرمان حق تعالى آن آهو اجابت كرد به خدمت حضرت آمد. آن حضرت آن را ذبح نمودند و كباب و بريان كردند به اتفاق رفيق ميل كردند.
بعد از آن، حضرت خطاب به آن آهو بره كشته شده كردند و فرمودند: قم باذن الله، بلند شو به اذن خدا، آهو بره زنده شد و رفت.
حضرت با رفيق خود راهى شدند بعد حضرت فرمود: بحق آن خدايى كه اين آيه بزرگ را به تو نشان داد بگو كه آن قرص نان را كه برداشت گفت: نمى دانم (انسان گرفتار دنيا است و مال دنيا، ببينيد اين شخص چقدر و چند دفعه دروغ بگويد شايد به دنيا برسد) خلاصه پس از آن دوباره راهى شدند رسيدند به روى آب روان و يا رودخانه حضرت عيسى(ع) دست آن رفيق را گرفت به روى آب روان گشتند.
چون از آن آب گذشتند حضرت فرمود: از تو سوال مى كنم بحق آن خدايى كه اين معجزه را به تو نشان داد آن گرده نان را كه برداشت، باز گفت: نمى دانم و خبر ندارم، از آنجا نيز عبور كردند در بيابان نشستند، حضرت عيسى(ع) پاره خاك فراهم فرمود و امر كرد: كن ذهبا باذن الله يعنى: طلا بشويد به اذن خداوند تعالى، آن خاك و ريگ به فرمان الهى طلا گرديد، آن حضرت آن طلا را سه قسمت فرمود، يك قسمت را خودش برداشت، قسمت ديگر را به رفيق داد، قسمت سوم را فرمود براى كسى گذاشتم كه آن گرده نان را برداشته باشد.
مريض حريص گفت: من برداشتم، حضرت عيسى(ع) وقتى اين جريان را ديدند هر سه قسمت را به او دادند و از او جدا شدند آن مرد با آن سه قسمت طلا در بيابان ماند كه دو نفر ديگر به او رسيدند و به طمع آن مال خطير به دنبال او افتادند و قصد كشتن او را نمودند ناچار زبان ملايمت گشودند و گفتند: اين سه قطعه طلا را تقسيم مى كنيم هر كدام يك قطعه برداشتند.
چون به منزل رسيدند، يكى از رفقا را براى خريد نان به قريه نزديك فرستادند رفيقى كه براى تهيه نان رفته بود با خود فكر كرد كه طعام را با زهر مسموم كند و به خورد دو رفيق خود بدهد و هر سه قطعه طلا را تصرف نمايد و همين عمل را انجام داد.
اتفاقاً آن دو رفيق هم در بيابان نقشه ی قتل او را طرح كردند كه وقتى آمد او را بكشند و تمام طلاها را تصرف كنند، چون آن رفيق آن دو نفر آمد او را كشتند سپس بدون اطلاع از جريان طعام مسموم، از آن طعام خوردند و هر دو مسموم شدند و مردند و آن سه قطعه طلا و سه جنازه كشته شده در بيابان افتاده بود.
بار ديگر حضرت عيسى(ع) با حواريين از آن طرف عبورشان افتاد و آن سه قطعه طلا و سه جنازه را ملاحظه كردند حضرت عيسى(ع) صورت بطرف اصحاب خود كرد و حكايت آنها را نقل فرمود، بعد از آن فرمودند: هذه الدنيا فاحذروها، يعنى اين است دنيا پس دورى كنيد از آن دنيا و دل به آن نبنديد كه نتيجه بعدى گرفتارى است كه ملاحظه فرموديد، كه دل بستن به دنيا چه عاقبت بدى به وجود آورد.
خـطـبـه دوم:
سفارش به رعایت تقوای الهی و توصیه به خویشتن داری با استفاده از کلام نورانی امام حسن مجتبی(ع) که حضرت می فرمایند:
«أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّهُ مَنْ نَصَحَ لِلَّهِ وَ أَخَذَ قَوْلَهُ دَلِيلًا هُدِيَ لِلَّتِي هِيَ أَقْوَمُ وَ وَفَّقَهُ اللَّهُ لِلرَّشَادِ وَ سَدَّدَهُ لِلْحُسْنَى فَإِنَّ جَارَ اللَّهِ آمِنٌ مَحْفُوظٌ وَ عَدُوَّهُ خَائِفٌ مَخْذُولٌ فَاحْتَرِسُوا مِنَ اللَّهِ بِكَثْرَةِ ِ الذِّكْر : هان اى مردم! كسى كه براى خدا نصیحت كند و كلام خدا را راهنماى خود گیرد، به راهى پایدار رهنمون شود و خداوند او را به رشد و هدایت موفّق سازد و به نیكویى استوار گرداند، زیرا پناهنده به خدا در امان و محفوظ است و دشمن خدا ترسان و بىیاور است و با ذكر بسیار خود را از [معصیت خداى] بپایید. تحف العقول، ص 227
بعد از توصیه به تقوا، به برخی از موضوعات و مناسبتها اشاره شد. از جمله؛ دیدار رهبر معظم انقلاب اسلامى با مسؤولان نظام و سفراى كشورهاى اسلامى و بیانات مهم ایشان در این دیدار. در همین رابطه خطیب جمعه گفت:
محور اصلى بيانات رهبر معظم انقلاب اسلامى در ديدار مسؤولان نظام و سفراى كشورهاى اسلامى در روز عيد فطر مسأله ی قدس و تلاشهاى دشمنان اسلام براى ايجاد درگيرى در جهان اسلام و دور كردن مسلمين از وحدت بود. از اين رو رهبر معظم انقلاب اسلامى اصلى ترين مسأله فعلى جهان اسلام را مسأله ی قدس و مهمترين مشكل كنونى جهان اسلام را مسأله ی اختلاف و درگيرى ميان مسلمين معرفى كردند كه اين دو مسأله به هم مربوط هستند. به تعبير رهبر معظم انقلاب وقتى مسلمانان مشاهده مىكنند كه دشمنان اصل اسلام به دفاع از يك مذهب يا يك گروه در برابر مذهب يا گروه ديگرى قرار مىگيرند بايد متوجه باشند كه دشمن با توطئه در جهت ايجاد اختلاف عمل مىكند و سوء نيتى در كار است تا همهى مسلمين عليه هم بجنگند تا مسأله ی قدس و فلسطين رو به فراموشى برود.
موضوع بعدی مورد اشاره بيانات رهبر معظم انقلاب در خطبههاى عيد سعيد فطر بود که نكات فراوان و مطالب مفيد زیادی داشت كه به دستاوردهاى ملت ايران در ماه مبارك رمضان و برخى از مهمترين نيازهاى آتى كشور در آن اشاره كردند. ايشان در اين سخنان به جنبههاى معنوى و مادى دستاوردهاى ملت ايران پرداختند و در دو بعد داخلى و خارجى برخى از مهمترين مسائل كشور را مورد توجه قرار دادند. در بعد داخلى به مسأله نفوذ فرهنگى پرداختند و در بعد خارجى به جنايات برخى از كشورها و مسائل منطقهاى ازجمله يمن و... اشاره كردند. در اين ميان توضيح و تبيين رهبرى معظم در مورد مفهوم آتش به اختيار از جايگاه خاصى برخوردار است.
خطیب افزود:
جمعیت بیش از ۸۵ میلیونی ایران اسلامی که حدود یک و نیم برابر آن رشد جمعیت بعد از پیروزی انقلاب اسلامی را نشان میدهد، با عنایت به هویت و جوهره ی انقلاب که هویتی فرهنگی مبتنی بر آموزههای اعتقادی و تربیتی اسلام و مکتب اهل بیت(علیهم السلام) است، بالاترین و بیشترین سرانه ی فرهنگی را در طول دوران پس از پیروزی انقلاب به خود اختصاص داده است. تکثر در مراکز و مؤسسات و «ان جی او»های فراوان فرهنگی، نهادها و تشکلهای رسمی، دولتی و نیمه دولتی به ویژه وزارتخانه ی عریض و طویل ارشاد اسلامی در کنار مراکز بی شمار دینی و مذهبی اعم از بُقای متبرکه و امامزادگان و مساجد و تکیهها و حسینیهها و هیئتهای مذهبی، تا پشتوانههای عظیم اعتباری و هزینهها و بودجههای کلان، انتظارات و توقعات بیشتری را نسبت به نتیجه و ثمره این همه سرمایهگذاری و هزینهکرد فرهنگی در سطوح مختلف فرهنگ عمومی و نهاد خانواده و حوزه مدیریت و ابعاد آموزشی، توجیهی، تربیتی، رسانهای و سیاسی، به رخ میکشد. و حال باید صادقانه و به دور از تعصبات کور حزبی و جناحی به کالبدشکافی آسیبشناسانهی این مهم پرداخت تا به وضوح معلوم گردد که چه شده است ما را در کنار پیشرفتهای خیرهکننده علمی و هستهای و نانو و موشکی و ... اما حتی نتوانستهایم دو فریضه ی الهی امر به معروف و نهی از منکر را که با فلسفه اصلاح و هدایت حیات اجتماعی و سالمسازی محیط زندگی گروهی، با وجود دهها و صدها نشان از کلام وحی (آیات شریفه قرآن کریم) و احادیث نبوی و ائمه اطهار(سلام الله علیهم اجمعین)، به طور نظام مند و در چارچوب قانونی که در این اواخر در مجلس شورای اسلامی هر چند به صورتی ناقص و نیم بند تصویب و جهت اجرا به دولت ابلاغ گردید، از غربت بیرون آوریم؟! دو فریضهای که به لحاظ اثرگذاری جز در ساز و کار حاکمیت و به پشتوانه ی قدرت و اراده ملی و همت عاملان و اجزاء تصمیمساز و تصمیمگیر در بدنه دولت، امکان تحقق نخواهد یافت. چه آنکه در نظام ولایی و اسلامی همه جهتگیریها باید رنگ تربیتی و مکتبی داشته باشد، تأکید بر این بیان، کلام نورانی خدای متعال است که در آیه ۴۱ سوره حج میفرماید: «الَّذِينَ إِنْ مَكَّنَّاهُمْ فِي الْأَرْضِ أَقَامُوا الصَّلَاةَ وَآَتَوُا الزَّكَاةَ وَأَمَرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَنَهَوْا عَنِ الْمُنْكَرِ وَلِلَّهِ عَاقِبَةُ الْأُمُورِ»
این در حالی است که بنیانگذار جمهوری اسلامی امام خمینی(ره) نیز در همان ماه های آغازین پیروزی انقلاب اسلامی در کنار دیگر نهادهای انقلابی، خطاب به شورای انقلاب دستور شکلگیری نهاد دیگری تحت همین عنوان را صادر فرمودند دستور و حکمی که متأسفانه آن روز توسط لیبرالهای روشنفکرنما و سکولارهای منفعل و مرتجعی که در شورای راهبردی انقلاب و بلکه در گلوگاههای تصمیمساز، نفوذ کرده بودند، به سخره گرفته شد و حتی اجازه طرح در جلسات شورای انقلاب را پیدا نکرد. که اگر آن روز این نهاد که لازمه سلامت و استحکام بخشی به فرهنگ عمومی مبتنی بر آموزههای دینی و مکتبی و ارزشهای انقلاب اسلامی بود، شکل میگرفت چه بسا اکنون دچار برخی زاویهها با اخلاق فردی و اجتماعی مورد نظر اسلام و مکتب اهل بیت(س) نبودیم، زاویههایی که با نیمنگاهی به مواضع گفتمانی و عملی و رفتاری برخی اشخاص، نوعی تناقض را به وضوح نشان میدهد، به راستی اگر دروغ، تهمت، انتقاد، تندروی، ادب و احترام؛ خوب و یا بد است باید برای همه اینگونه باشد چنانکه در حوزه آموزههای دینی و سیره بزرگان همواره با ادبیات متنوع دیده و یا شنیده ایم که فرمودند: «هر آنچه را برای خود میپسندید برای دیگران هم بپسندید و آنچه را که برای خود ناپسند و زشت میپندارید برای دیگران نیز...»
در این رهگذر آنچه نباید هرگز از آن غفلت نمود اینکه دستهایی در کار است تا در داخل کشور افکار عمومی را به موضوعات دست چندمی و ناچیز و دون مشغول ساخته تا مسائل بنیادی و مشکلات اساسی کشور و مردم از نظرها دور بماند. کسانی که به تعبیر امام خامنهای(مدظله) پخش آواز و یا آهنگی را قبل از افطار و یا کنسرت و آزادی را با مفاهیم مبهم، مسئله اصلی کشور قلمداد کرده و چنان دامنه گفتمانی پیرامون آن را گسترده مطرح و یا تیتر برخی جرائد مینمایند که گوئیا هیچ مشکلی روی زمین باقی نمانده است جز این موضوعات و یا علیرغم شعار تحمل مخالف و ضرورت وجود عنصر نقد، حتی یک شعر لطیف و در عین حال نقادانهی مشفقانه را نه تنها بر نمیتابند که با انگهای مختلف مستحق محکومیت و مجازات میدانند و ستاد نماز جمعه را اشتباهاً به جای ستاد نماز عید فطر به باد اهانت و توهین بسته و با انگیزههای مرموز فضای جامعه را به قصد ایجاد التهاب برای بلد کردن شکار دیگری به یاری فرا میخوانند. به راستی کجا بودند اینان در زمانی که برخی با عبور از خطوط قرمز و زیر سوال بردن اندیشههای امام راحل(ره) به حریم شهیدان مدافع حرم اهانت کرده و نهادهای افتخارآفرین نظام را مورد تخطئه قرار میدادند و حتی در مقطع انتخابات به یکی از کاندیداهای ریاست جمهوری مشاوره دادند که اگر با این دست فرمان پیش بروی خواهی باخت و راه علاج تند کردن فضای جامعه است آیا آن روز به فکرشان خطور نکرد که تند کردن فضای جامعه به چه قیمت؟! و شاید از منظر آنان در آن روز تندروی معنایی نداشت بلکه با کف و سوت و هیاهو تشویق هم میشد و حال یک شعر نقادانه که با نهایت احترام و بلکه استقبال مردم مطرح میگردد، میشود بیادبی و هتاکی و مستحق مجازات...! به راستی این دوگانگیها و تناقضها را چگونه باید هضم کرد و یا تا به کی باید به نظاره نشست؟! امیدواریم چنان که رهبری حکیم و فرزانه انقلاب در ذیل تشریح مفهوم آتش به اختیار فرمودند منظور از آتش به اختیار عمل فرهنگی خودجوش و در عین حال تمیز و قانونمند است و همراه با منطقی که بهانه به دست آدمهای پوچ اندیش ندهد و جریان انقلاب را مدیون و یا بدهکار نگرداند، و لذا همه آنان که دل به عزت و اقتدار کشور و جامعه داشته و برای انقلاب اسلامی و حفظ ارزشهای آن دغدغه مندانه آرزوی پیشرفت کشور و نظام را دارند همواره باید هوشمندانه و عالمانه ظاهر گردیده تا برای همگان ملموس باشد که انگیزههای حقیر و پست هرگز نمیتواند ما را از اهداف بلند و سعادت بخش و اقتدار آفرین به فضل خدا باز دارد. ان شاءالله
در قسمت مناسبت ها به 10 تیر ماه؛ روز آزادسازى شهر مهران - 11 تیر ماه؛ سالروز شهادت آيت الله صدوقى «چهارمين شهيد محراب» توسط منافقين کوردل در سال (1361 ه.ش) – 12 تیر ماه؛ سالگرد تخريب حرم و بارگاه ائمه بقيع(ع) توسط گروه گمراه وهابيت در سال (1344 ه.ق) و همچنین حمله ی ددمنشانه ناوگان آمريكاى جنايتكار به هواپيماى مسافرى ايرباس ايران در خليج فارس و شهادت 298 سرنشين آن در سال (1367 ه.ش) اشاره شد. همچنین 14 تیر ماه؛ روز شهرداری و دهیاری به شهرداران و دهیاران تبریک گفته شد.
آخرین موضوع مورد اشاره ی خطیب جمعه آزادسازی شهر موصل عراق از اشغال تکفیری های داعش بود که ضمن تبریک این پیروزی بزرگ گفته شد: دیروز خرمشهر و حلب آزاد شد و امروز موصل، ان شاءالله فردا هم قدس شریف از چنگال صهیونیستها آزاد خواهد شد.
پایان بخش خطبه ها، دعا برای شادی ارواح طـیّـبه علماء، شهداء و امام شهیدان، دعا برای برطرف شدن موانع بر سر راه جوانان به ویژه اشتغال و ازدواج، دعا در امر تعجیل ظهور حضرت امام مهدی(عج) و سلامتی نائب بر حـقّـش آیت الله العظمی امام خامنه ای(مدّ ظله العالی)، قبولی طاعات و عبادات نمازگزاران عزیز، پیروزی و سرافرازی مستضعفین جهان و نابودی مستکبرین و زورگویان عالم بود.
دفتر امام جمعه بوئین زهرا