الگوي شايسته جوانان - سيره حضرت علي‌اکبر(ع)


اسوه‌اي شايسته

جامعه اسلامي و به خصوص نسل جوان در جستجوي قهرماني محبوب و اسوه‌اي شايسته است تا اخلاق و رفتار خويش را مطابق او تنظيم نمايد. بدان اميد که پرتوي از کمالات وي در وجودش راه يابد و از امتيازات الگوي خويش بهره مند گردد. يک جامعه سالم و زنده که مشعل اصلاح، ترقي، توسعه فکري و فرهنگي را به دوش مي‌کشد و در تباهي‌ها و مفاسد کنوني که چون مرداب‌هاي متعفّن جهان را فرا گرفته، انسان‌هاي تشنه حق را به سرچشمه معنويت و معرفت توجّه مي‌دهد، در صورتي مي‌تواند در اين راه موفق شود که در جهت بهبود وضع فکري و روحي جوانان اهتمام ورزد.

به طور مسلم بزرگ‌ترين و مؤثرترين عامل که جوانان را به سوي معارف ديني و افتخارات معنوي سوق مي‌دهد و مجد و عزّت و عظمت آنان را ميسر مي‌سازد و روح ايمان و فداکاري را در اعماق وجودشان احيا مي‌کند، معرفي ابعاد زندگي اسوه‌هاي فضايل و جلوه‌هاي مکارم است. آري، بايد براي تقويت عرق ديني و ترويج سنّت‌هاي نيکو در ميان نسل جوان از اراده‌هاي نيرومند و همّت طلايه داران عظمت‌هاي معنوي استمداد طلبيد که حضرت علي اکبر يکي از اين چهره هاست.

به علاوه روي آوردن به حماسه‌هاي راستين به اراده و انديشه ما ايمان و صلابت مي‌بخشد و آشنايي با چهره‌هاي تابناکي که با شايستگي، اصالت، لياقت ذاتي و فضيلت آفريني به فرازين قله‌هاي کرامت صعود کردند، به جامعه جوانان شخصيت، هويت، خودآگاهي و قدرت معنوي مي‌بخشد. از اين رو نگارنده در اين نوشتار کوشيده است به معرفي شمّه‌اي از زندگي حضرت علي اکبر عليه السلام بپردازد:

مست صهباي علي اکبر شدم                سرخوش از اين باده تا محشر شدم

غرق گشتم اندر اين بحر بسيط                کرده‌ام گم دست و پا در اين محيط

 

بوستان معني

حضرت علي اکبر عليه السلام در خانداني نشو و نما يافت که حافظ سرّ خداوند، جانشينان بر حقّ آخرين پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم و ذريه او هستند.

پدرش سبط رسول خدا، خامس آل عبا، از مخصوصين آيه تطهير و سيد جوانان بهشت است.

مادر علي اکبر ليلي، دختر ابي مرة بن عروة بن مسعود ثقفي است. اين زن براي امام حسين عليه السلام پسري رشيد، دلير، خوش سيما به دنيا آورد. بهره‌اش از ايمان و پاکي موجب گرديد تا با زنان اهل بيت عصمت و طهارت همنشين باشد و بر سر سفره انسان‌هاي پاک و وارسته حاضر گردد. اجداد اين زن از ياران رسول خدا6 و اهل بيت بوده اند. درباره خصوصيات وي حارث بن خالد مخزومي شعري سروده که ترجمه‌اش چنين است:

«او (ليلي) ، پدر و مادرش، وفادارترين قريش در حفظ پيمان هستند و عموهايش از تيره ثقيف مي‌باشند.» [1]

در روز يازدهم شعبان سال سي و سوم هجرت ستاره‌اي پرفروغ در آسمان خاندان عصمت هويدا گرديد که درخشش و تابش آن شيعيان و اصحاب ائمه را در موجي از شادي و شعف فرو برد. اين دُرّ درخشان کسي جز علي اکبر نيست که در شهر مدينه و در بيت امامت ديده به جهان گشود.

شرايط خانوادگي و محيط پرورش او پاکيزه‌ترين و عالي‌ترين مکان بود، اين کودک تحت عنايت ويژه پدر و در سايه توجّهات عمويش امام حسن عليه السلام و در دامان مادرش ليلي پرورش يافت، با ولادت وي رايحه عطرآگين رسول اکرم صلي الله عليه و آله و سلم در فضاي خانه امام حسين عليه السلام بيش از پيش استشمام مي‌گرديد. هر کس بر او مي‌نگريست، انگشت حيرت به دندان مي‌گرفت. چرا که گويي فروغ پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم را نظاره گر است.

حضرت امام حسين عليه السلام نام وي را علي ناميد تا نام پدر را در جامعه اسلامي برخلاف تبليغات مسموم و شايعات امويان، احيا کند. از سنت‌هاي ائمه اين بود که براي فرزندان خود کنيه تعيين مي‌کردند. چنانچه امام باقر عليه السلام فرموده اند: «ما براي فرزندانمان در دوران کودکي کُنيه مشخص مي‌کنيم، زيرا بيم آن داريم که در سنين بالاتر به لقب‌هاي ناگوار مبتلا شوند.» [2] حضرت امام حسين عليه السلام در جهت اجراي اين سنّت پسنديده کنيه ابوالحسن را ـ که کنيه پدرش مي‌باشد ـ براي فرزندش، علي اکبر عليه السلام، برگزيد و اين عنوان براي آن بود که وي از همان دوران کودکي مورد توجّه قرار گيرد و در اجتماع از اعتماد به نفس بهتري برخوردار باشد و اگر اولاد پسري آورد، نامش را حسن بگذارد.

در آداب زيارت علي اکبر ـ که «ابو حمزه ثمالي» از امام ششم عليه السلام روايت کرده ـ آمده است که «صورت را بر قبر بگذار و بگو: «صلّي اله عليک يا اباالحسن» و اين ذکر را سه مرتبه تکرار نما.» [3]

علّامه سيد ابراهيم موسوي زنجاني عقيده دارد که علي اکبر فرزند نداشته ولي کنيه‌اش ابوالحسن بوده است. [4] امّا علامه مقرّم احتمال داده که علي اکبر فرزندي به نام حسن داشته و شاهد بر اين ادعا را روايت احمد بن ابي نصر بزنطي مي‌داند. [5]

اين سيد شهيد به لقب اکبر معروف گرديد و اين لقب به دليل فزوني سن او از امام سجّاد مي‌باشد.

 

 شکوفايي شکوهمند

حضرت امام حسين عليه السلام جهت تربيت حضرت علي اکبر عليه السلام خود را با عوالم فرزندش هماهنگ ساخت و رفتاري را که در خور درک نوباوه‌اش بود پيش گرفت، زيرا در روايتي از اهل بيت (آمده است: «من کان له صبي فليتصابّ» [6] هر کس بچه دارد، بايد خود را به بچگي بزند و اين برنامه را در مکتب جدّش حضرت رسول اکرم صلي الله عليه و آله و سلم آموخته بود.

آن امام همام عليه السلام در سايه معيارهاي تربيتي قرآن و سنت شخصيت فرزندش را به عنوان انساني شجاع، طالب فضيلت و مُصرّ در احقاق حق بارور نمود؛ او عالي‌ترين عواطف را نثار فرزندش کرد و با بوسيدن و نگاه‌هاي آميخته با محبت و لبخندهاي شادمانه اين رفتارهاي عاطفي را نسبت به علي اکبر عليه السلام بروز داد. عقاد مي‌گويد: «امام حسين عليه السلام از آن کساني بود که به فرزندان خود محکم‌ترين علايق و محبت‌ها را دارند و عواطف نيرومندي دارند.» [7]

امام به فرزند خويش کمک مي‌کرد تا شخصيت او رشد کند. حتّي در معاشرت‌ها و مجالست‌ها برايش حيثيت والايي قايل مي‌گرديد و جايي را برايش فراخ مي‌ساخت تا بنشيند. به هنگام نام بردن از او الفاظي توأم با احترام به کار مي‌برد تا از همان دوران کودکي احساس سرافرازي کند و بتواند در سايه چنين هويتي از دين خدا دفاع کند يا حقوق محرومان را باز ستاند و در برابر اجحاف و ستم بي تفاوت نماند و عصيان مطلوب در مقابل رفتارهاي زشت و نامشروع داشته باشد.

از سن هفت سالگي کودک را به تنظيم رفتارهاي پسنديده تمرين مي‌داد؛ با مراقبت‌هاي صحيح و سنجيده و اصولي تحرک هايش را سامان مي‌بخشيد و تحت ضوابطي معقول قرار مي‌داد؛ از همين دوران تمرين‌هاي ديني و آموزش حکمت‌ها را براي فرزندش به کاري بست و به وي توصيه مي‌کرد نماز بخواند زيرا جدّ ماجدش فرموده است:

«مروا اولادکم بالصّلوة لسبع؛ [8] کودکان خود را از سن هفت سالگي به نماز واداريد.»

در همين دوران امام زمينه‌هايي را فراهم ساخت تا فرزندش قرآن را بياموزد و با اين اقيانوس بي کران الهي آشنا شود.

عبدالرحمان سلمي به حضرت علي اکبر عليه السلام سوره حمد را مي‌آموخت، وقتي طفل تمام سوره را آموخت و آن را در حضور پدر قرائت کرد، امام به معلمش پول و هداياي فراوان داد و دهانش را از مرواريد پر نمود. برخي از اين رفتار حضرت شگفت زده شده و چنين عطايي را براي آن تلاش معلم بزرگ دانستند. دليل آن را از امام سوم جويا شدند. حضرت فرمودند: اين هدايا کجا مي‌تواند با عطاي سلمي؛ يعني، تعليم قرآن (آموزش سوره حمد) برابري کند که هرچه به ازاي آن داده شود، ناچيز است.» [9]

 

 آيينه پيامبر(ص)

به خاطر پيوستگي عاطفي، معنوي و روحي رسول خدا6 با امام حسين عليه السلام خصوصيات ظاهري و برخي خصلت‌هاي اخلاقي وي به فرزندش علي اکبر انتقال داده شد، او به عنوان آيينه تمام نماي پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم مشهور گرديد. به نحوي که حتّي دشمنان و معاندان به اين ويژگي و شباهت تام و تمام اعتراف مي‌کردند. علي اکبر در خَلق، خُلق، منطق و بيان در عصر خويش شبيه‌ترين افراد به پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله و سلم بود؛ زيرا پدر بزرگوارش درباره ا ش ـ هنگامي که عازم جنگ با اشقيا بود ـ فرمود: «اللهمّ اشهد علي هولاء القوم فقد برز اليهم غلام اشبه النّاس خلقا و خلقا و منطقا برسولک محمد6» [10]

اگر کسي با صوت پرجذبه پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم آشنا بود و علي اکبر از پشت ديواري زبان به سخن گفتن مي‌گشود، آن فرد تصور مي‌کرد رسول اکرم صلي الله عليه و آله و سلم در حال تکلم است. هنگامي که اهل بيت (از پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم ياد مي‌نمودند. به علي اکبر نظر مي‌افکندند و چون دل پدر براي صوت قرآن جدش تنگ مي‌گرديد، به جوانش مي‌فرمود: «علي جان برايم قرآن بخوان تا محظوظ گردم.» [11]

عده‌اي از مردم مدينه که نسبت به پيامبرش شوق و علاقه داشتند و با ارتحال آن خورشيد پرفروغ و ابدي در اندوهي ژرف به سر مي‌بردند، گاهي دسته دسته به منزل علي اکبر مي‌رفتند و به شوق سيد پيامبران او را زيارت مي‌کردند. علي اکبر هم با کرامت خاصّي از آنان پذيرايي مي‌نمود و وسايل مهمان نوازي را به وجه احسن تدارک مي‌ديد. [12]

آن حضرت به حدي در قلوب مردم جا گرفته بود که مخالفين هم با ديده احترام و عزّت به او مي‌نگريستند.

علامه فقيد آيه الله حاج شيخ محمد حسين غروي معروف به کمپاني در شعري علي اکبر را چنين معرفي مي‌کند:

روح روان عالمي جان نبي خاتمي            طاووس آل هاشمي ناموس حق عزّوجلّ [13]

 

فضايل علي اکبر عليه السلام

حضرت علي اکبر عليه السلام به عبادت و راز و نياز با خداوند عشق مي‌ورزيد؛ در راه فراهم آوردن نيازهاي بندگان خدا کوشا بود؛ ايمان راسخ، شجاعت و شهامت به او بخشيده بود و در طريق دانش و معرفت به کمالاتي نايل و چشمه‌هاي حکمت در روح و روانش جاري گشته بود؛ محدثي بنام بود و از جدّش روايت نقل مي‌کرد. [14]

دلايلي که از مقام والاي اين جوان هاشمي حکايت دارند، بدين صورت مي‌توان برشمرد:

 

1. جامع‌ترين و بهترين سخن در خصوص فضايل او همان بيانات حضرت امام حسين عليه السلام است که وقتي جوانش عازم ميدان رزم با اشقيا بود، بر زبان آورد.

2. ارزش معنوي علي اکبر عليه السلام تا به آن اندازه است که پدر بزرگوارش که داراي مقام عصمت و امامت مي‌باشد، زندگي پس از او را فنا و مرگ مي‌داند.

3. حضرت امام حسين عليه السلام به هنگام بدرقه جوانش به سوي ميدان اين آيه را تلاوت فرمود:

{انّ الله اصطفي آدم و نوحا و آل ابراهيم و آل عمران علي العالمين ذرّيه بعضها من بعض... } [15]

که درجاتي از پاکي و طهارت روح را براي علي اکبر عليه السلام به اثبات مي‌رساند.

4. هنگامي که بدن علي اکبر زخم‌هاي فراوان خورده بود، خطاب به پدر گفت: «از شربتي که رسول اکرم صلي الله عليه و آله و سلم به دستم داد، سيراب شدم که در آن تشنگي نمي‌باشد و امام را براي نوشيدن اين شربت فرا خواند و اين حقيقت شأن و منزلت علي اکبر را تأييد مي‌کند.» [16]

5. امام سجاد عليه السلام بدن مطهر او را در مقبره‌اي مستقل در مجاورت مرقد مطهر پدرش به گونه‌اي دفن نمود که از ديگر قبور شهدا مشخص باشد. [17]

6. ائمه معصومان در روايات و زيارات مستقل، مقام او را به پاکي و طهارت نفس ستوده اند. [18]

7. در موقفي به نام «بني مقاتل» امام حسين عليه السلام را خواب سبکي فرا گرفت که پس از آن آيه استرجاع بر زبان جاري نمود، در گفت و گويي که بين پدر و پسر رخ داد، علي اکبر عرض کرد:‌اي پدر وقتي بر حق بودن ما قطعي است، ديگر از مرگ در راه آن باکي نداريم. امام وقتي چنين معرفتي را از پسر ديد فرمود:

«خدايت پاداشي نيکو عطا کند. نيکوترين پاداش که بايد فرزندي از پدر دريافت کند.» [19]

8. وقتي علي اکبر عليه السلام به شهادت رسيد، امام قاتلان او را به عنوان افرادي معرفي کرد که بر خداوند رحمان جسارت کرده و حرمت رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم را هتک نموده اند. [20]

9. حضرت مهدي(عج) در زيارت ناحيه مقدسه او را از نسل پاک و تبار ابراهيم عليه السلام دانسته، بر او و پدرش درود فرستاده است.

10. عظمت مقام و خصال حميده اين جوان در حدي است که در ميان اقوام عرب به بزرگ منشي و عزت نفس معرفت بوده و دشمنان، صفات خوب او را مورد تحسين قرار داده اند.

11. علي اکبر از دو وجه حيات معنوي و طيبه دارد: يکي آن که اهل معرفت، خرد و حکمت است. ديگر اين که در راه احياي دين، حمايت از حريم ولايت و ستيز با شقاوت به شهادت رسيده، از اين جهت تا ابد زنده است.

 

•    پاورقــــــــــــــــــــي

________________________________________

[1] . علي اکبر، علامه مقرم، ص 17.

 [2] . روضه المتقين، ج 8، ص 626؛ حياه الامام الحسن، ج اول، ص 65.

 [3] . کامل الزيارات، ابن قولويه، ص 240.

 [4] . وسيله الدارين في انصار الحسين، ص 285.

 [5] . نک: علي اکبر، علامه مقرم؛ ص 190 ـ 21.

 [6] . محجّة البيضا، فيض کاشاني، ج 2، ص 233.

 [7] . پرتوي از عظمت حسين عليه السلام، لطف الله صافي گلپايگاني، ص 172.

 [8] . مسائل الخلاف، ج اول، ص 93.

 [9] . مناقب آل ابي طالب، ج 4، ص 66؛ لؤلؤ و مرجان محدث نوري، ص 44 ـ 45.

 [10] . موسوعة کلمات الامام الحسين عليه‌السلام ، پژوهشکده باقر العلوم، ص 460.

 [11] . مصائب امام حسين عليه السلام، (گزيده بيانات حاج شيخ جعفر شوشتري) ، به کوشش غلامعلي رجايي، ص 108.

 [12] . علي بن الحسين الاکبر، محمد علي عابدين، ص 42؛ نهضة الحسين، علامه سيد هبة الدين بغدادي، ص 90.

 [13] . ديوان کمپاني، ص 123.

 [14] . ابصار العين في انصار الحسين، سماوي، ص 21.

 [15] . آل عمران / 33 و 34.

 [16] . علي الاکبر ابن الامام الحسين، علي محمد دخيل، صص 12 ـ 13.

 [17] . همان مأخذ.

 [18] . همان.

 [19] . ابصار العين، ص 86؛ مشير الاحزان، علامه جواهري، ص 33؛ الارشاد، ج 2، ص 82؛ کامل ابن اثير، ج 4، ص 51؛ المختار من مقتل بحار الانوار، صص 75 ـ 76؛ الفتوح، ابن اعثم، ص 873.

 [20] . مقتل خوارزمي، ج 2، ص 31.