مـشـروح خـطبه های نـمـاز جـمـعـه بــوئین زهــرا

تاريخ:  10  مهر  1394  شمسي، مصادف با  18  ذي الحجه  1436  قمري، برابر با  2  اكتبر  2015  ميلادي

خطيب:  حضـرت حجت الاسلام والمسلمین زریـنه  -  امـام جـمـعـه شهـرستـان بـوئين زهـرا

 

 

خطبه اول:

سفارش به رعايت تقوا و پرهيزگاري با استفاده از آيه 3 سوره مبارکه مائده، که خداوند متعال در این آيه ي نوراني فرمود: « ... الْيَوْمَ يَئِسَ الَّذِينَ كَفَرُواْ مِن دِينِكُمْ فَلاَ تَخْشَوْهُمْ وَاخْشَوْنِ الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الإِسْلاَمَ دِينًا ... : امروز كسانى كه كافر شده ‏اند از [كارشكنى در] دين شما نوميد گرديده ‏اند پس از ايشان مترسيد و از من بترسيد امروز دين شما را برايتان كامل و نعمت ‏خود را بر شما تمام گردانيدم و اسلام را براى شما [به عنوان] آيينى برگزيدم.»


خطيب جمعه در توضيح آيه ي فوق گفت: اين آيه ي شريفه كه در جريان نصب حضرت علي(ع) به رهبري و امامت امّت بعد از پيامبر گرامي اسلام نازل شده است،‌ حادثه ي روز غدير را كه در هجدهم ذي الحجه ي سال دهم هجرت اتفاق افتاد، تكميل كننده ي دين و تمام كننده ي نعمت و تضمين هميشگي بودن دين اسلام به عنوان آخرين دين معرفي مي كند.


در توضيح آيه ي فوق و حادثه ي عظيم غديرخم خطيب گفت: در رابطه با خطبه ي غديريه حضرت پيامبر رحمت(ص) و دلالت حديث غدير، سه نظر وجود دارد:


1. سخن نادرست اهل سنت كه مي گويند قصه، قصه ي كانديداتوري علي(ع) است نه ولايت آن حضرت.


2. برخي گفته اند كه «مَن كُنتُ مولاهُ» يعني «هر كس كه من دوست اويم، علي هم دوست اوست».


3. آنكه اين حديث نصب فعلي و قطعي ولايت حضرت علي(ع) است براي بعد از پيامبر(ص).


ما مدعي هستيم كه قول صحيح همين نظر اخير است، نه از روي احساس و شعار، بلكه با دلايلي قطعي و محكم. از جمله آيه ي شريفه 67 سوره مباركه ي مائده: « يا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَيْکَ مِنْ رَبِّکَ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ وَ اللَّهُ يَعْصِمُکَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللَّهَ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الْکافِرينَ : اى پيامبر آنچه از طرف پروردگارت بر تو نازل شده است كاملا (به مردم) برسان و اگر نكنى، رسالت او را انجام نداده اى و خداوند تو را از (خطرات احتمالى) مردم نگاه مي دارد، و خداوند جمعيت كافران (لجوج) را هدايت نمي كند.»


اين آيه ي شريفه گوياي اين است كه مطلب اعلامي پيامبر(ص) در روز غدير خيلي مهم است كه تمام دين به آن گره خورده است و اين با كانديداتوري و غيره نمي سازد. مسئله ي اعلام دوستي هم اين همه مقدمات نمي خواهد چون حضرت پيامبر(ص) بارها در مناسبتهاي مختلف، دوستي حضرت علي(ع) را اعلام كرده بود.


شاهد دوم بر اينكه در جريان غدير نصب فعلي حضرت علي(ع) اتفاق افتاده است، صحنه سازي جالب و عجيب حضرت پيامبر(ص) نسبت به غدير است كه حضرت اين كار را با چندين مقدمه انجام داد. همه را بعد از اعمال حج به حضور در محل غديرخم دستور دادند مگر معلولين و معذورين، حتي كساني كه مسيرشان از غديرخم نبود، دستور به حضور در اين مكان دادند و اين محل، محل جدا شدن كاروان ها از همديگر بود. عمداً اين جا انتخاب شد تا اين خاطره در ذهن ها بماند. پيامبر اكرم(ص) در هنگام گرماي طاقت فرساي ظهر با دستور به حركت سريع عقبي ها و برگشت جلوترها، خطبه را بر بالاي منبري كه از جهاز شترها درست شده بود،‌ شروع كردند و سه بار از مسلمانان اقرار گرفتند: ألَستُ أولي بكُم؟؟ قالوا: بَلي. سپس دست حضرت علي(ع) را گرفت و بالا برد به قدري كه سفيدي زير بغل هر دو ديده شد. وقتي تمام جمعيت از چهار طرف اين صحنه را مشاهده مي كردند، پيامبر رحمت(ص) فرمودند: «مَن كُنتُ مولاهُ فَهذا عليٌّ مولاهُ»، بلافاصله پس از نصب حضرت علي(ع)، پيامبر(ص) به جمعيت دستور دادند كه به عنوان امير المؤمنين با آن حضرت بيعت كنند. سه روز در بيابان ماندند تا بيعت به شكل دست در دست علي(ع) گذاشتن براي مردها و از طريق تشت آب براي زن ها انجام گرفت. با علي(ع) دوبار بيعت انجام گرفت. يكبار در سال دهم هجرت و يكبار هم بعد از 25 سال خانه نشيني در سال 35 هجرت. حضرت پيامبر(ص) كه در فتح مكه به مسلمانان نفرمود به من تبريك بگوييد ولي در روز غدير فرمود: به من تبريك بگوييد، كه حاكي از اهميت مسئله است.


برداشت همه حتي ابوبكر، عمر، طلحه، زبير و ... از «مَن كُنتُ مولاهُ فَهذا عليٌّ مولاهُ» ولايت فعلي مولا بود، لذا با عباراتي مثل « بَـخٍّ، بَـخٍّ لَكَ يا أميرالمؤمنين، أصبحتَ مولايَ، وَ مولي كلِّ مؤمِنٍ وَ مؤمِنَه».


خطيب جمعه در پايان خطبه ي اول، حديث غدير را برترين و محكم ترين سند شيعه معرفي كرده و آن را از حيث سند و دلالت جزء ناب ترين احاديث دانست. حديث متواتري كه در نزد همگان موجب علم است.

 


خطبه دوم:

دعوت به انجام واجبات دين مبين اسلام و ترك محرمات الهي و توصيه به خويشتن داري با استفاده از كلام نوراني امام علي(ع) در روز عيد الله الأكبر _ عيد امامت و ولايت _ عيد سعيد غديرخم، آن حضرت مي فرمايد: «بدترين گناهان، گناهي است كه انجام دهنده ي آن، آن را كوچك بشمارد.»


بعد از دعوت به تقوا به بيان خاطره اي ديگر از زندگي پر افتخار شهيد سرلشكر خلبان عباس بابايي پرداخته شد. سرهنگ خليل صرّاف از همكاران شهيد مي گويد: زماني كه در قرارگاه رعد بوديم، بنابر ضرورتهاي پروازي و موقعيت هاي ويژه ي جنگي تيمسار بابايي دستور داد براي خلبانان شكاري غذاي مخصوصي پخته شود ولي خودش از آن نمي خورد و از غذاي معمولي ساير نيروها استفاده مي كرد. وقتي علت اين كار را از او پرسيديم، گفت: يك فرمانده بايد حتماً از غذايي كه همگان استفاده مي كنند بخورد تا آن سرباز خطّ مقدم احساس تبعيض نكند.


قبل از پرداختن به مناسبتها، به سه اتفاق مهم روزهاي اخير اشاره شد:‌


1. حادثه ي غمبار منا كه در اين رابطه خطيب گفت: آنچه از اصل حادثه و ابعاد پنهان و آشكار آن غم ‏انگيزتر است، تلاش گسترده و چندش‏ آور رسانه ‏هاي وابسته به رژيم آل‏ سعود و امپرياليسم خبري با محوريت رسانه‏ هاي صهيونيستي و حامي عربستان مي‏ باشد كه با وقاحت و بي ‏شرمي تمام در صدد طبيعي جلوه دادن اصل حادثه و يا متوجه ساختن مسؤوليت آن به كشورهاي ديگري همچون ايران اسلامي است.
جريان هاي مرموزي كه در مقام جنگ رواني با طرح شايعات و القائات و اكاذيب، به‏ دنبال پاك كردن صورت اصلي مسأله و مبرّا دانستن دامن كساني هستند كه به بدترين شكل ممكن هم حرمت حَرم را شكستند و هم ميهمانان حرم امن الهي را مورد بي‏ احترامي شديد و بي‏ سابقه قرار دادند. لذا بر عامه ملت‏ هاي مسلمان به ‏ويژه علما و انديشمندان و مسؤولان كشورهاي اسلامي است، ضمن تدابيري براي جلوگيري از غفلت و فراموشي از كم و كيف اين اتفاق مرموز، از زواياي مختلف اعتقادي و شرعي، حقوقي، امنيتي و... بلكه ابعاد حقوق بشري نيز مورد توجه و پيگيري مجدانه و قاطعانه قرار بدهند.


در شرايط پس از حادثه غمبار و اسفناك منا، لازم است باز توجهي عميق به فلسفه حج ابراهيمي صورت پذيرد، حجي كه يك روي آن توحيد به ‏معناي واقعي و روي ديگر آن برائت از كفار و مشركين و ظالمان و جانيان روي زمين است. چه آن‏كه جهت ‏گيري رسانه‏ اي و جنگ رواني دشمنان به‏ ويژه رسانه‏ هاي وابسته به رژيم مسلمان‏ كش و كودك‏ كش آل‏ سعود و حتي برخي عوامل منفعل و خود فروخته داخلي، تهاجم به ماهيت حج ابراهيمي و فلسفه الهي سياسي آن مي ‏باشد كه در كنار سياست شوم دو قطبي ‏سازي (عربي، عجمي) و حمله به حاجيان داغداري كه با خاطره ‏اي تلخ از حج امسال و با ذهن و دلي آشفته و ملتهب به ميهن اسلامي بر مي ‏گردند تا جايي ‏كه متأسفانه در آشفته ‏بازار عمليات رواني برخي پس‏ماندگان دوره طاغوت و دلباختگان فرهنگ بيگانه با تطهير چهره كريه رژيم منحوس پهلوي به ‏دنبال القاء ناكارآمدي نظام و يا شكستن عزت و اقتدار ملي در داخل كشور هستند. همانان كه پاي سفره آماده مجاهدات و ايثارگري ملت نشسته ‏اند و نان و نمك مي‏ خورند و نمكدان مي‏ شكنند.


تخريب حج ابراهيمي و يا تخريب حجاج بيت ‏الله الحرام و القاي مقصر بودن آنان در پديد آمدن حادثه منا، آن‏هم بدون هيچ گونه تعرضي نسبت به بي‏ كفايتي و يا اغراض پشت صحنه و مرموز آل سعود، (رژيمي كه در سابقه ‏اش سوء مديريت و هتك حرمت ضيوف ‏الرحمان و نيز بروز حوادث مشابه همچون جمعه خونين مكه، كم ديده نمي‏ شود.) خط انحرافي و ناجوانمردانه‏ اي است كه به‏ لحاظ راهبردي توسط سرويس هاي امنيتي وابسته به آمريكا و اسرائيل طراحي و توسط عوامل رسانه ‏اي وابسته در منطقه و داخل دنبال مي‏ گردد.


آنچه امسال در جريان حج اتفاق افتاد نه يك حادثه عادي و طبيعي بود كه نشاني از بي‏ عرضگي و بي‏ كفايتي در اداره چنين مراسم باشكوه و باعظمتي از جانب حكام آل سعود داشت و البته اتفاقات پس از حادثه كه نشان بيّني بر عدم ارزش‏ گذاري و احترام به آحاد انسان هايي بود كه از كشته و زنده آنان پشته ساخته بودند، كه به هر جهت نمي ‏توان از كنار آن به ‏سادگي گذشت.


اصل حادثه با همه تلخي ‏هايش يك‏طرف و عوارض و حواشي و اوضاع پس از آن هم يك‏طرف!


چه بسيار ضيوف الرحماني كه هنوز زنده بودند و تنها به ‏دليل بي‏ حالي و بي ‏رمقي لابلاي كشته‏ ها تا ساعت ها در انتظار نجاتي به‏ سر مي‏ بردند و اگر مختصر آبي و يا هوا و اكسيژني به آن‏ها مي ‏رسيد، تلف نمي ‏شدند اما مأموران سعودي كه نه خود قدم از قدم بر مي ‏داشتند و نه اجازه دخالت به ديگران مي‏ دادند، باعث شد كه تعداد قابل توجهي از حجاج بيت ‏الله الحرام، ناباورانه در مقابل ديدگان هم ‏كاروانيان و هم‏ كيشانشان به خيل كشته ‏ها پيوستند.


اوضاع مرگباري كه به ‏نوبه ‏خود در گذشته نمونه ‏اي اين‏گونه نداشت، صحنه‏ اي را به ‏وجود آورده بود كه عوامل سنگ‏دل آل سعود كمترين حرمتي را براي ضيوف الرحمان قايل نبودند و با پوتين و كفش روي بدن كشته ‏ها و يا زنده‏ هاي در حال مرگ راه مي ‏رفتند و سپس براي اين‏كه صورت مسأله را هرچه سريع‏تر جمع كنند، با تجهيزات مهندسي به جان مرده و زنده افتادند و به‏ وسيله كاميون هايي از معركه خارج نمودند. حال وجدان بشري و افكار عمومي دنيا مي‏ پرسد آيا اين است حريم‏داري حرمت ميهمانان الهي و ضيوف الرحمان؟! و آيا اين است حق خادم الحرمين كه كمترين حرمت را براي همنوعان خويش قائل نبودند تا چه رسد به حق بشري و انساني؟! راستي كجايند سازمان‏ هاي عربده‏ كش حقوق بشري و سران كشورهاي استكباري كه گاهي به خاطر يك شايعه و مرگ مشكوك و ساختگي در جريان فتنه 88 و يا اعدام عناصري شرور و قاچاقچي كه آفت و آسيب زندگي انسانها هستند، دادشان به آسمان مي‏ رود و پرونده‏ هاي قطور حقوق بشري عليه ايران و ملت بزرگش تدارك مي ‏بينند؟! آيا پشته‏ هاي از كشته ساخته شده انسان هاي مظلوم و در حال عبادت و بندگي خدا را در مِنا نديدند؟! گيريم دوربين هاي نصب‏ شده در جاي‏ جاي سرزمين منا كه در اختيار عوامل آل سعود است به دستور پادشاه عربستان جمع‏ آوري گرديده باشد، اما به ميزان كافي اسناد و تصاوير و مدارك و شاهدان عيني در دسترس مي‏ باشد تا بتوان به‏ لحاظ حقوقي و سياسي، بي ‏كفايتي حكام كينه ‏توز و وهابي آل سعود را به اثبات رسانيد.


اين حادثه عظيم و سنگين جدا از اغراض و مسائل پنهانش، اكنون وجدان بشر امروز را به محكمه تاريخ فرا مي ‏خواند و قطعاً آيندگان در خصوص نوع برخورد ما با واقعيت‏ هاي اين حادثه، قضاوت خواهند نمود، لذا آنچه نبايد از نظر دور داشت اين است كه صرف محكوم كردن موضوع، مشكلي را حل نخواهد ساخت و يا كشته ‏اي را زنده و به صرف محكوم كردن، هزاران دل داغدار مرهم نخواهد يافت.


به تعبير رهبري عزيز انقلاب امام خامنه‏ اي(مد ظله ‏العالي) ملت شريف ايران همچون ديگر مسلمانان جهان، هر ساله مثل چنين ايامي به بهانه بازگشت حجاج بيت‏ الله الحرام، و دهه ولايت (موسم اعياد خجسته قربان و غدير) غرق در شور و شعف و شادي و سرور بودند ولي اكنون با تلخي‏ هاي به‏ بار آمده، هاله ‏اي از غم و اندوهي جانكاه بر دلها چيره و آسمان كشورهاي اسلامي را كبود و تار ساخته است و آيا اين خاطره تلخ قابل جبران است؟!


در پايان، ضمن تسليت اين كشتار پر از غم به رهبري فرزانه انقلاب و ملت شريف ايران به‏ ويژه داغديدگان و عموم حجاج اندوهگين بيت‏ الله الحرام و آرزوي سلامتي مصدومان حادثه، از مسؤولان امر نيز انتظار داريم تا موضوع را در ابعاد مختلف، كالبد شكافي هوشمندانه كرده و با توجه به علت‏ هاي پنهان و آشكار آن، با قاطعيت هرچه تمام و بدون هيچ ملاحظه و فوت وقتي، پيگيري‏ هاي لازم را در دستور كار داشته باشند و به اقتضاء ماهيت اين حادثه و به تناسب هزينه سنگيني كه امت اسلام به‏ ويژه ملت انقلابي و متدين ايران اسلامي متحمل گرديده است، پاسخ منطقي به افكار عمومي جهان اسلام داده شود! - ان ‏شاءالله.‏


2. اشاره به محورهای اصلی بیانات رهبر معظم انقلاب در مراسم تحلیف و دانش ‏آموختگی دانشجویان دانشگاه‏ های افسری ارتش جمهوری اسلامی ایران به ويژه اين فراز از فرمايشات معظم له كه فرمودند: دولت عربستان در انتقال ابدان مطهر جان ‏باختگان به وظایف خود عمل نمی ‏کند و جمهوری اسلامی ایران نیز تاکنون با خویشتن‏ داری و ادب اسلامی، حرمت برادری را در دنیای اسلام نگه داشته است، اما این‏ را بدانند که اندک بی‏ احترامی به ده‏ ها هزار نفر از حجاج ایرانی در مکه و مدینه و عمل نکردن به وظایف برای انتقال ابدان مطهر، عکس‏ العمل سخت و خشن ایران را در پی خواهد داشت.


تعداد دقیق جان‏ باختگان ایرانی در این حادثه مشخص نیست و احتمال افزایش آمار به صدها نفر دیگر وجود دارد و این حادثه، واقعا مصیبت بزرگی برای ملت ایران است.

قرآن کریم خانه‏ ی خدا را محل امنیت و حج را جایگاه امنیت می‏ داند اما اکنون باید پرسید که، «آیا این، امنیت است؟» اين بيانات شجاعانه بود كه مسير حادثه ي منا را تغيير و سعودي ها را مجبور به تسليت گفتن كرد و آنها متعهد شدند تا همه ي جان باختگان را شناسايي كنند. ان شاءالله اين قدرت الهي و بيان نافذ همچنان تداوم يابد و سايه ي پر مهرش بر سر همگان مستدام باشد.


3. اشاره به حضور رياست محترم جمهوري در هفتادمين نشست مجمع عمومي سازمان ملل در نيويورك و تقدير از سخنان متين و شفاف و جامع ايشان در اين نطق كه نشان دهنده ي موضع خردمندانه ي آقاي دكتر روحاني در مسائل داخلي،‌ منطقه اي و بين المللي بود. خطيب جمعه در ادامه گفت: روز دوشنبه 6 مهرماه، پس از پایان سخنرانی دکتر روحانی رئیس‏ جمهور کشورمان در هفتادمین نشست مجمع عمومی سازمان ملل در نیویورک، دکتر ظریف وزیر امور خارجه در حال خروج از سالن مجمع عمومی بود که به گفته رسانه‏ های دولتی، به ‏طور کاملاً اتفاقی با باراک اوباما رئیس ‏جمهور و جان کری وزیر امور خارجه آمریکا رو به‏ رو شد، طرف‏ ها سلام و احوالپرسی کردند و دست دادند.


نكته جالب اينجاست كه در موضع گیری وزارت امور خارجه، تنها هماهنگي براي اين ديدار را تكذيب ‏شده و اصل ماجرا به قوت خود باقي ماند.


دو سال قبل زماني كه كاروان تدبير و اميد براي اولين ‏بار در قالب تيم ديپلماسي دولت يازدهم راهي نيويورك شد، اتفاقاتي رقم خورد كه بعدها رهبر انقلاب به ‏طور سر بسته از آن چنين ياد كردند: «برخی از آنچه در سفر نیویورک پیش آمد به نظر ما به‏ جا نبود.» البته بعدها از اين حركات نابه ‏جا رمزگشايي شد و معلوم شد آن تماس تلفني مشكوك بين روحاني و اوباما (كه مشخص نشد بالاخره طرف ايراني تماس گرفته يا اوباما به خواست يكي از اعضاي هيئت ايراني تماس گرفته) و ديدار وزراي امور خارجه دوطرف در حاشيه نشست سازمان ملل، همان رفتارهاي نا به ‏جاي دولتمردان بود.


در نگاه خوشبينانه مي‏ شد اين اشتباهات ديپلماتيك را به خاطر بي‏ تجربه بودن در چنين سفرهايي دانست، اما اين موضوع هم پذيرفتني نبود. اما پس از گذشت دو سال باز هم ظاهرا اين اشتباهات تكرار شد.


وقتي وزارت خارجه ديدار را تاييد مي‏ كند و توضيح مي‏ دهد كه به‏ طور كاملاً اتفاقي در راهروهاي مجمع عمومي ظريف با اوباما و كري دست داده و احوالپرسي كرده، يك نكته به ذهن مي‏ رسد، اين‏كه دستگاه ديپلماسي كشور در‏خصوص هوش و ذكاوت مردم ايران چه فكر خطايي مي‏ كند؟ آيا راهروهاي سازمان ملل شبيه «كوچه ‏هاي قهر و آشتي» است كه دو نفر به زور از كنار هم رد مي ‏شوند؟ آيا آقاي وزير نمي‏ توانست مسير خود را كج كند تا مجبور نباشد به رسم ادب! دست درازشده اوباما را در دست خود بفشارد؟


وقتي مرداد‏ماه سال گذشته وزير امور خارجه ‏مان به همراه همكاران و سفراي ايران خدمت مقام معظم رهبري رسيدند، ايشان چه نكاتي را مطرح كردند؟ آيا از تعامل با دنيا به استثناي امريكا و رژيم صهيونيستي نگفتند؟ آيا رابطه با آمریکا و مذاکره با این کشور را بي‏ نفع و با ضرر ندانستند؟ آيا رهبر انقلاب در تبیین ضررهای ناشی از مذاکره با آمریکایی‏ ها خطاب به مسئولان دستگاه ديپلماسي كشور نفرمودند: «این ‏کار ما را در افکار عمومی ملت‏ها و دولت‏ها به تذبذب متهم می ‏کند و غربی‏ ها با تبلیغات عظیم خودشان، جمهوری اسلامی را دچار انفعال و دو‏گانگی جلوه می‏ دهند»؟ خطيب جمعه بوئين زهرا در پايان اين قسمت گفت: اميدواريم آقاي دكتر ظريف هر چه زودتر اين اشتباه و لغزش مهم را جبران بكند.


در قسمت مناسبت ها به 10 مهر برابر با 18 ذي‏ الحجه روز عيد سعيد غدير خم (10 ه.ق)‏‏‏ و آغاز خلافت ظاهري اميرالمؤمنين(ع) در سال (34 ه.ق) اشاره شد كه خطيب در اين رابطه گفت: با گذر از واقعه تاريخي مهم غدير كه اختلافي در اصل آن وجود ندارد، با توجه به شرايط امروز كه دشمنان اسلام سعي‏ بر اختلاف ‏افكني ميان مسلمانان و به استعمار درآوردن ايشان دارند چگونه مي‏ توانيم به اتحاد و وحدت در جهان اسلام دست‏ يابيم و مسلمين در يك صف واحد قرار گيرند؟ يكي از راهكارهايي كه به ‏طور معمول در اتحاد بين فرهنگي يا بين فرقه‏ اي از آن ياد مي ‏كنند «تمركز و تأكيد پيروان و پيشوايان فرق بر اشتراكات و پرهيز از مجادله و دعوا در نقاط اختلافي» است. در تقريب مذاهب اسلامي از همان ابتدا به برخورداري از قبله، مراسم حج، نبي و كتاب واحد تكيه مي شد و هم‏ اكنون نيز آنچه در وحدت جهان اسلام گفته مي‏شود تكيه بر همين پارامترهاست كه در عين لزوم تداوم آن توجه جدي به نحوه طرح مسائل اختلافي را مي ‏طلبد.


استاد شهيد مطهري در بحثي در مورد كتاب «الغدير» و وحدت اسلامي بعد از طرح ضرورت حفظ وحدت در ميان مسلمين و تأكيد بر اشتراكات در عين حفظ اصول اعتقادي و عملي مذهبي خود مي‏ گويد: «آنچه ما انتظار و آرزو داريم اين است كه محيط حسن تفاهم به‏ وجود آيد تا ما كه از خود اصول و فروعي داريم، فقه و حديث و كلام و فلسفه و تفسير و ادبيات داريم، بتوانيم كالاي خود را به ‏عنوان بهترين كالا عرضه بداريم تا شيعه بيش از اين در حال انزوا به ‏سر نبرد و بازارهاي مهم جهان اسلامي به روي كالاي نفيس معارف اسلامي شيعي بسته نباشد.»


مناسبت ديگر مورد اشاره 13 مهر سالروز هجرت حضرت امام خميني(ره) از عراق به پاريس در سال (1357 ه.ش) بود كه مبدأ و نقطه ي عطفي براي تسريع در روند انقلاب شد و دهكده ي نوفل نوشاتو را تبديل به كانون مهمترين اخبار جهان كرد و پس از چند ماه منجر به پيروزي انقلاب اسلامي گرديد.


مناسبت بعدي 13 مهر ماه روز نيروي انتظامي‏ جمهوري اسلامي ايران(روز ناجا) بود كه خطيب جمعه ضمن تشكر از جناب سرهنگ حسين آبادي فرماندهي محترم نيروي انتظامي شهرستان به عنوان سخنران قبل از خطبه ها، از زحمات و تلاش هاي پرسنل خدوم نيروي انتظامي شهرستان در تأمين امنيت و آرامش مردم، تقدير نموده و گفت: اميرالمومنين علي(ع) فرمودند: «الجُنُوُد بِإذنِ اللهِ حُصُونُ الرَّعيَّةِ وَ زَينُ الوُلاةِ وَ عِزُّ الدِّينِ وَ سُبُلُ الأَمنِ وَ لَيسَ تَقُومُ الرَّعِيِّةُ إلّا بِهِم‏ : سربازان، به اذن خداوند، دژ مردم، زينت زمامداران، مايه عزّت دين و امنيّت ‏اند و كار شهروندان، جز به آنان استوار نمي ‏شود.»


جامعه امروز ما بي‏گمان قدردان خدمتگزاراني است كه به دور از شعار و هياهو، عملگرايي و خدمت بدون منت را اساس كار خود قرار داده، مردم را زير سايه چتر فراگير امنيت گرفته و زمينه بالندگي و شكوفايي را براي جامعه ايران اسلامي مهيا ساخته ‏اند. نيروي انتظامي جمهوري اسلامي يكي از مهم‏ترين سازمان‏ها در جامعه ايران است؛ سازماني‏ كه بار سنگين برقراري نظم و امنيت و تأمين آسايش عمومي و فردي را بر دوش دارد؛ زيرا در صورت برقراري‏ نظم و امنيت در جامعه است كه مي‏ توان به رشد و تعالي در تمامي ابعاد سياسي، اجتماعي، اقتصادي، ديني ‏و علمي رسيد. بر خود واجب مي ‏دانيم تا سيزدهم مهرماه «روز نيروي انتظامي» را بر بزرگ‏مرداني كه انديشه ‏هاي ناب خود را با عشق و ارادت مخلصانه به انسانيت درآميخته و سطحي بالا از امنيت فراگير در كشور ما فراهم آورده ‏اند، تبريك بگوييم.


آخرين مناسبت 16 مهر برابر با 24 ذي‏ الحجه روز مباهله پيامبر اكرم(ص) با نصاراي نجران در سال (10 ه.ق) بود. در همين رابطه به برخي از آداب و اعمال اين روز اشاره شد.


پايان بخش خطبه ها، دعا در امر تعجیل ظهور حضرت بقيه الله الأعظم(عج)، سلامتی نائب بر حقّـش حضرت امام خامنه ای مد ظلّه العالي، گشايش امور مسلمين، نابودي مستكبرين و متجاوزين، سرافرازي و سعادتمندي مستضعفان عالم و قبولي طاعات و عبادات نمازگزاران عزيز بود.

 

دفـتر امـام جـمـعـه بــوئين زهــرا