مـشـروح خـطـبـه هـای نـمـاز جـمـعـه بـوئـیـن زهـرا
تاريخ: 26 خرداد 1396 شمسي، مصادف با 21 رمضان المبارک 1438 قمري، برابر با 16 ژوئن 2017 ميلادي
خـطيب: حـضـرت حـجـت الاسـلام والمسلمین زرّیـنـه - امـام جـمـعـه شهـرسـتـان بـوئين زهـرا
خـطـبـه اول:
دعوت به رعایت تقوای الهی با استفاده از آیه نورانی 21 سوره مبارکه بقره که خداوند متعال در این آیه فرمود:
« يا أَيُّهَا النَّاسُ اعْبُدُوا رَبَّکُمُ الَّذي خَلَقَکُمْ وَ الَّذينَ مِنْ قَبْلِکُمْ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ : ای مردم! پروردگار خود را پرستش کنید آن کس که شما و کسانی را که پیش از شما بودند آفرید، تا پرهیزکار شوید.»
امام جمعه بوئین زهرا در توضیح آیه گفت:
پس از تقسیم انسانها به سه گروه (مومنان، منافقان و کافران) و تبیین اوصاف آنان در آیات گذشته، در این کریمه خداى سبحان با التفات از غیبت به خطاب، همه انسانها (گروه هاى سه گانه غیر از کودکان و دیوانگان) را مخاطب ساخته، آنان را به عبادت پروردگارشان دعوت مى کند (کافران را به حدوث عبادت، منافقان را به خلوص عبادت و مومنان را به دوام عبادت) و ضمن تبیین ربوبیت خویش در قالب ذکر آیات انفسى و آفاقى، توحید عبادى را بر توحید ربوبى و توحید ربوبى را بر توحید خالقى متفرع و عبادت را زمینه ساز تحقق و تکامل تقوا معرفى مى کند.
در آیه مورد بحث چند اصل تبیین شده است: اول این که انسان باید عبادت کند، دوم اینکه معبود او باید همان رب او باشد، نه شى ء یا شخص دیگرى، سوم این که رب انسان کسى جز خالق او نیست. از این رو به توده انسانها مى گوید: خدایى که شما و نیاکانتان را آفرید عبادت کنید.
قرآن کریم همه انسانها را به توحید عبادى فرا مى خواند و توحید عبادى را به توحید ربوبى و توحید ربوبى را به توحید خالقى استناد مى دهد و راز این دعوت را تحقق تقوا مى داند و در پایان آیه بعد پیام دعوت اثباتى را با نهى از شرک تثبیت مى کند.
قرآن کریم عبادت و ارتباط با پرروردگار را تامین کننده ی حیات انسانى مى داند. انسان هم در آغاز آفرینش خود به خدا نیازمند است و هم در ادامه آن و حیات انسانى بدون عبادت و ارتباط با حى محض، یعنى خدا مسیر نیست، اگر پیوند عبد و مولا گسیخته شود انسان محتاج براى رفع نیاز خود راهى ندارد و اهل هلاکت است و انسان در نهایت به حیوان یا گیاه، یا سنگى تبدیل مى شود. توضیح این که، انسان اگر تنها در پى تامین نیازهاى جسمى خود باشد، گیاه بالفعل و حیوان بالقوه است و در صورتى که تنها به رفع نیازهاى عاطفى خود بپردازد حیوان بالفعل و انسان بالقوه است.
انسانى که تنها در کارها امین باشد و خیانت نکند حیوانى تربیت شده، مانند سگ شکارى است که سخنى شکار و گرسنگى را تحمل مى کند، ولى چون از امانت دارى لذت مى برد، در امانت (شکار) خیانت نمى کند و بر این اساس، کسى که در امانت خیانت کند، از حیوان تربیت شده پست تر است.
همچنین، انسانى که تنها به مسائل عاطفى مى اندیشد و در قلمرو نژاد و قبیله غیرت حمایت از خانواده و بستگان دارد، حیوان مهربانى نظیر مرغى که از جوجه هاى خود حمایت مى کند.
اما کسى که معارف بلند توحیدى را آموخت و توانست نمونه اى از (علم ادم الاسماء کلها) شود و کسى که توانست از همه گردنه هاى کئود تعلق به دنیا بگذارد، اهل ایثار باشد و نداى بلند (یا ایتها النفس المطمئنه ارجعى الى ربک) را بشنود، او انسان بالفعل است و حقیقت انسانى را شکوفا کرده است، چنان که امیرالمومنین(ع) در نامه اى به معاویه درباره ی شهیدان خاندان رسالت و امامت نوشتند: بسیارى از مردم کشته مى شوند، ولى همه آنان مانند شهیدان خاندان ما نیستند؛ شهیدانى مانند جعفر طیار و حمزه. وثنین حجاز گرفتار سنت تقلید کور جاهلى بودند و مى گفتند: چون گذشتگان ما در برابر بتها خضوع مى کردند، ما نیز همان روش را ادامه مى دهیم: (ان وجدنا اباءنا على امه و انا على اثارهم مقتدون) خداى سبحان در پاسخ آنان مى فرماید: (والذین من قبلکم). این جمله که شامل همه نسل هاى گذشته بشر مى شود، دو پیام دارد:
پیام اول این که، گذشتگان شما نیز همانند شما مخلوقى بیش نبودند و نباید شما آنها را عبادت کنید، گرچه آنان انبیاى الهى(علیهم السلام) باشند. خداوند گاهى به پدران مى گوید کار شما امناء است، نه آفرینش: (وافرایتم ما تمنون اانتم تخلقونه ام نحن الخالقون) و گاهى به فرزندان مى گوید نیاکان شما نیز مانند شما مخلوق خداوند بودند، یعنى، آنها نه تنها شما نیستند، بلکه همانند شما مخلوق پروردگارند.
هر جا سخن از احیاى سنتى ناصحیح، یا تکریم عبادى موجودى غیر خداست، قرآن مى فرماید: نه آن سنت باطل را ادامه دهید و نه درباره آن موجود غیر خدایى که خود بنده خداست، تکریم عبادى روا بدارید؛ مانند این که هشدار مى دهد: مبادا قداست مسیح باعث شود او را عبادت کنید: (لقد کفر الذین قالوا ان الله هو المسیح بن مریم قل فمن یملک من الله شیئا ان اراد ان یهلک المسیح بن مریم)، (ما المسیح بن مریم الا رسول)، (لن یستنکف المسیح ان یکون عبدالله) خود مسیح نیز مى گوید: من مانند شما مربوب خدایم و شما نیز مانند من عبد و عابد او باشید: (وقال المسیح یا بنى اسرائیل اعبدوا الله ربى وربکم) و با این سخن زمینه هر گونه شرک و توهم آن را از بین مى برد. همین معنا در آیه دیگر چنین آمده است: (ذلکم الله ربکم لا اله الا هو خالق کل شى ء فاعبدوه و هو على کل شى ء وکیل)
پیام دوم این که، روش پیشینیان شما از لحاظ پرستش غیر خدا مطابق میزان عقل و وحى نیست، چنان که قوم ثمود به صالح (سلام الله علیه) مى گفتند: آیا ما را از سنت نیاکانمان باز مى دارى ؟ (اتنهینا ان نعبد ما یعبد اباؤ نا).
خداى سبحان در برابر این طرز فکر مى فرماید: کسى را عبادت کنید که شما و نیاکانتان را آفرید، نه این که از روش جاهلانه آنان پیروى کنید.
خـطـبـه دوم:
سفارش به رعایت تقوای الهی و توصیه به خویشتن داری با استفاده از کلام نورانی اول مظلوم عالم حضرت امام علی(ع) در روز شهادت مظلومانه اش که حضرت می فرمایند: «مَن تَرَکَ الإستِماعَ مِن ذَوی العُقولِ ماتَ عَقلُهُ : هر که به خردمندان گوش نسپارد عقلش بمیرد.» تحف العقول، ص85
امام جمعه بوئین زهرا بعد از توصیه به تقوا گفت:
ماه مبارك رمضان با همه جاذبه هاى افطار و سحر و لیالی قدرش، در حالى رو به پايان است كه يكبار ديگر همه ما را به پيامهاى اصلى و فلسفه وجودى اش فرا مى خواند.
ماه رمضان؛ ماه اصلاح و هدايت نفس - ماه رمضان؛ ماه خودسازى و تزكيه و تهذيب نفس - ماه رمضان؛ ماه تخلق به اخلاق الهى و توحيدى كه البته ترجمان «لعلكم تتقون» نيز همين است.
و اخلاق نيز با دو كاركرد مشخص، فلسفه و هدف غايى همه چيز شريعت است؛ يكى اصلاح آسيب ها و آفتها كه نبى مكرم اسلام(ص) خطاب به اباذر غفارى فرمود: «جَدِّدِ السَّفِينَةَ فَإِنَّ الْبَحْرَ عَمِيقٌ» و ديگر، هدايت به سمت قله هاى سعادت و رستگارى است كه باز فرمود: «وَ أَخْلِصِ الْعَمَلَ فَإِنَّ النَّاقِدَ بَصِير بصیر» و يا طبق كلام زهراى اطهر(س) كه فرمودند: «مَنْ أَصْعَدَ إِلَى اللهِ خَالِصَ عِبَادَتِهِ أَهْبَطَ اللهُ إِلَيْهِ أَفْضَلَ مَصْلَحَتِه.»
تجلى همه خوبى ها در سيرت امام المتقين على(عليه السلام) است كه الگوى دنيا و معيار سنجش عمل ما در آخرت مى باشد. در اين روزهاى متعلق به او چه به جاست كه سرى به نهج البلاغه اش بزنيم و با سفارشات الهام بخش و نجات آفرينش بيشتر انس بگيريم كه پس از قرآن، هيچ كتابى به جامعيت آن وجود ندارد و بهترين معرِّف عظمت و شخصیت آسمانى او كه به حق جا پاى رسول مکرم(ص) گذارده بود و قرآن ناطق و ترجمان شايسته حق و عدالت بود، همين نهج البلاغه است.
اما عظمت و اخلاص و ايمان على(عليه السلام) را در مقطع پس از پيامبر(ص) بهتر مى توان شناخت آنگاه كه پس از رحلت منادى توحيد و عدالت، نبى مكرم(ص) فتنه اى مرموز با شعار «حَسْبُنَا كِتَابُ الله»، نه تنها قرآن ناطق، وصى و خلف شايسته پيامبر خدا، امام المتقين على(عليه السلام) را به حاشيه راند، تا به آنجا كه در برابر موج بى بصيرتى امت، مظلومانه بفرمايد: «فَصَبَرْتُ وَ فِي الْعَيْنِ قَذًى وَ فِي الْحَلْقِ شَجًى» (خطبه سوم) بلكه به بهانه اينكه چون جسم رسول خدا(ص) در ميان ما نيست بنابراين توجه به سيرت و گفتار و احاديث وى نيز مجاز نمى باشد و با وجود قرآن، ذكر و بيان آن عين شرك خواهد بود. آن روز از ميان مدعيان قدرت و خواص امت، متأسفانه كسى نبود كه فرياد بزند: «وَ ما يَنْطِقُ عَنِ الْهَوى،إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْيٌ يُوحى» چه آنكه به حسب واقع سيرت پيامبر جز صورت شريعت و عمق كلام وحى نبود كه پيامبر رحمت هرگز از روى هواى نفس سخن نگفته و يا كلام و حديثى بر زبان نرانده است، او مطابق با وحى و كلام حق سخن مى گفت و مردمان را هدايت مى فرمود ولى فتنه سقيفه كار خودش را كرد و در ميان موج بى بصيرتى، بناى يكصد سال ممنوعيت نقل و كتابت حديث نبوى را پايه ريزى كرد و اين شد كه حتى قرآن كريم نيز در ميان امتش مهجور ماند و به جاى آن تورات خوانى در محافل اسلامى رونق يافت!
نتیجه آن شد كه با برداشته شدن ممنوعيت نقل و كتابت حديث در زمان امام باقر(ع) و خلافت كوتاه عمر بن عبدالعزيز، ظهور احاديث و روايات اسرائيليات همزمان با احياء و نشر احاديث نبوى، يك معضل و آفتى جدى و خطرناك به شمار می رفت كه هنوز نشانه اى از آن در منابع روايى ما موجود مى باشد.
در دورانى كه نقل و تشريح احاديث نبوى كه خود مبين حقيقت كلام وحى و اسلام ناب بود، شرك تلقى مى گرديد، شرايط بر امامان معصوم شيعه به ويژه على(ع) بسيار سخت و دشوار بود، با همه اينها باز على(ع) و اولاد طاهرينش جز از حق و عدل نگفته و نخواستند، گواه اين مدعى فرق شكافته و محراب و سجاده خونين شهيد راه عدالت، امام على(ع) است كه با فرياد «فُزْتُ وَ رَبِّ الْكَعْبَة» جاودانه و ماندگار شد و به تبع آن تابلو خونرنگ عاشوراى حسينى(ع) است كه با خون دلها و مجاهدت امام سجاد(ع) جريان يافت و اما آنچه اكنون محل بحث ماست، دوران انتظار و غيبت حجت خدا حضرت بقيةالله ارواحنا فداه و عصر ولايت مطلقه فقيه است كه بسيارى ظالمانه و همنواى با جبهه كفر و الحاد (استكبار جهانى) در تكاپوى تضعيف آن به وسيله ی تحريف امام و تاريخ انقلاب اسلامى هستند.
كيست كه نداند امام خامنه اى(مدظله العالى) در اين قريب به سه دهه بعد از امام به شايستگى تمام و بيش از حتى نزديكان حضرت امام، از سيرت و اصول مكتب امام خمينى(ره) به عنوان صحيفه انقلاب ياد كرده و كشتى انقلاب اسلامى را در همان مسير، با وجود فتنه ها و توطئه هاى فراوان هدايت فرموده است.
در استحكام منطق و منش عادلانه و البته قابل اطمينان و اعتماد رهبرى حكيم و فرزانه انقلاب، امام خامنه اى(مدظله العالى) همين بس كه پس از اما و اگرهايى بالاخره شوراى عالى انقلاب فرهنگى جلسه اى كه در تاريخ ۲۳/۳/۹۶ و با مسؤوليت رياست محترم جمهورى داشت و در راستاى هشدارهاى معظم له، لغو توقف سند دوهزار و سى (۲۰۳۰) را تصويب نمود. سندى كه مى رفت در پرسه زمانى ۱۵ ساله، كشور و جامعه سرزنده و پويا و انقلابى ايران اسلامى را به بهانه ی توسعه پايدار و جهانى سازى زندگى شهروندى، تسليم آداب و رسوم و فرهنگ منحط غربى نموده و با اجراى آن استقلال كشور را مخدوش و عليرغم داشتن سندهاى بالادستى جامع بومى همچون سند تحول آموزش و پرورش، بر دامنه سیطره ی نظام سلطه آن هم در كشور انقلابى ايران بيفزايد. هرچند انتظار مى رود فراتر از لغو، كليت اين سند ابطال و سندهاى مشابه نيز به تبع آن از دستور خارج گردد، ان شاءالله.
اقدام شوراى عالى انقلاب فرهنگى ضمن قابليت تقدير و تشكرى كه دارد، به واقع نشان داد كه برخلاف آنچه القاء مى شد كه نظرات رهبری مبتنى بر گزارشات غلط است، استدلال و منطق مقام معظم رهبرى بى نظير و كاملاً قابل اطمينان و اعتماد و البته مطابق با منافع و مصالح ملى مى باشد، البته منفعت ملى طبق تفسيرى كه خود معظم له در جمع كارگزاران نظام بيان داشتند، آنجا كه فرمودند همه چيز در نظام بايد مطابق با مصلحت و منفعت ملى باشد و ملاك و معيار سنجش منفعت ملى را نيز ۳ عنصر اساسى اسلام و پيشينه تمدنى و تاريخى ايران و شعارها و آرمان هاى انقلاب مطرح فرمودند. چه آنكه افتخار همه بايد به اسلامى بودن، ايرانى بودن و انقلابى بودن باشد و هر تصميم و طرح و برنامه اى كه با اين سه اصل اساسى در تضاد و تزاحم باشد، محكوم به شكست و البته نشانى از نفوذ و انحراف دارد و بايد همگان با آن مقابله كنند و البته در داشتن اين حساسيت و تعصب و روحيه مقابله، مديران و مسؤولان نظام به ويژه دولتمردانى كه در اداره كشور از امكانات بيشترى برخوردار مى باشند، در اولويت هستند و الا اگر برخى مجموعه هاى وابسته به دولت و حاكميت به هر دليل، دچار انفعال و ايستايى و يا سستی در عمل به وظايف خود باشند، اين جامعه نخبگى و فرهنگى كشور به ويژه دانشجويان و طلاب و انديشمندان و صاحب نظران متعهد و كارآشنا هستند كه مجازند «آتش به اختیار» عمل نمايند و قطعاً مراد از آتش به اختیار، هرج و مرج و عبور از مجارى قانونى و چارچوب هاى تعريف شده نظام كه به منزله ی ميثاق ملى است، نمى باشد بلكه اقدام با دو ملاحظه اساسى مد نظر مى باشد:
۱. ايجابى و تكيه بر استعدادها و ظرفيتهاى مردمى به ويژه جوانان با انگيزه و متدين و انقلابى كه بيشتر متمركز در دانشگاه ها و حوزه هاى علمیه و نيز محلات و مساجد و پايگاه هاى مقاومت بسيج اند.
۲. در چارچوب ارزشهاى ملى و انقلابى و نيز قوانين مصرح و با رعايت اصل انسجام ملى و سياستها و منويات راهبردى مقام معظم رهبرى.
روشن است که تعبیر «آتش به اختیار» برداشتى از ادبيات نظامی و امنيتى است و معمولاً فرمانده در شرايط خاص با اعتماد به نيروهاى تحت امر براى پيشبرد اهداف و زدن خصم، با تكيه بر استعدادها و ظرفيت هاى خودى و با اختيارات تفويضى در جهت تسريع در رسيدن بر اهداف؛ به کار می برد. يعنى چيزى را كه انتظار مى رود با استفاده از ظرفيتهای منسجم سازمانى و تشكيلاتى حاصل گردد، اكنون عناصر و نيروها كه همه قابل اعتماد و داراى ظرفيتها و توانمندي هاى لازم هستند، با تشخيص و اراده ی شخصی خود محقق خواهند ساخت.
البته افراط و تفريط و به عبارتى عدم فهم فرمان فرمانده و پيشی گرفتن و يا عقب ماندن از منويات وى نيز ممكن است آفت به بار آورد و لذا درك عمق منظور و منوى رهبرى فرزانه انقلاب، شرط اصلى در عمل آتش به اختیار است و بهترين روش براى فهم و درك منويات معظم له، فرمايشات صريح خود ايشان است كه به ويژه در اين روزهاى اخير به تناسب ديدارهایى كه در محضرشان بوده است، در رابطه با موضوعات مختلف به روشنى حجت را بر همگان تمام كرده اند؛ نمونه هايى را ذيلاً يادآورى مى نمایيم:
- «شما افسران جنگ نرم ايد آنجايى كه احساس مى كنيد دستگاه مركزى اختلال دارد و نمى تواند درست مديريت كند آنجا آتش به اختیاريد، يعنى بايد خودتان تصميم بگيريد، فكر كنيد، پيدا كنيد، حركت كنيد، اقدام كنيد.» اين سخن رهبرى عزيز نگارنده را به ياد فرمايش مشابه از شهيد مظلوم بهشتى انداخت كه مى فرمود: «پاسداران، آگاهانه انتخاب مى كنند، شجاعانه مى جنگند، غريبانه زندگى مى كنند، مظلومانه شهيد مى شوند و بى شرمانه مورد توهين قرار مى گيرند.»
خطیب جمعه در ادامه گفت: مهمترين بخش سخنان رهبرى انقلاب در ديدار كارگزاران نظام با معظم له، تحذیر رئيس جمهور منتخب از مبتلا شدن به سرنوشت بنى صدر بود، اين هشدار ناصحانه و عبرت آموز، اصلاً سابقه ی تاريخى ندارد. رهبر معظم انقلاب «دوقطبى شدن كشور» و «دودستگى مردم» را تجربه اى خطرناك دانستند و فرمودند: «در سال ۵۹ رئيس جمهور وقت، جامعه را دوقطبى و مردم را به دو دسته مخالف و موافق تقسيم كرد كه نبايد اين تجربه تكرار شود.» اين هشدار آن وقتى صريح تر شد كه رهبرى از منش دوقطبی گرايانه آقاى روحانى در ايام پس از انتخابات انتقاد كردند.
ايشان با اشاره به برخى افراد كه با تفسيرهاى غلط به دنبال تقسيم كردن مردم هستند، فرمودند: «نبايد با بگومگوها و تقسيم كردن مردم، كار بزرگ ملت در انتخابات را خراب و ضايع كرد.»
ايشان در بخش ديگرى از سخنرانی، آقاى روحانى را از خطابه خوانى و رهنمودگويى به عمل گرايى و مسؤوليت پذيرى دعوت كردند و فرمودند: «رئيس جمهور محترم در سخنانشان مواردى را گفتند كه «بايد بشود» اما مخاطب و مجرى عمده ی اين موارد، خود ايشان و تيم كارى دولت هستند.»
و نیز نقد صريح «برجام» و ضرورت تشکیل هيأت نظارت بر برجام براى چندمين بار و سخن از خسارت هاى برجام و اعتماد به آمريكا نيز در بيانات رهبر معظم انقلاب براى دولتمردان پيام هاى روشنى داشت.
رهبری معظم انقلاب در جمع شعراء نیز فرمودند: «پيامبر اكرم(ص) به يكى از صحابه خود دستور دادند كه مشركان را هجو كند، امروز نيز مواردى مثل رقص شمشير جاهليت مدرن در كنار جاهليت قبيلگى با قرار گرفتن عربستان در كميسيون حقوق بشر سازمان ملل، مسائلى است كه جاى هجو دارند.»
حال با اين بيان قاطع و انقلابى مقام معظم رهبرى، آتش به اختیار عمل كردن شعرا به اين معناست كه از همه ظرفيت خود استفاده كرده و به كمك دولتمردان و نهادهاى سياسى و ديپلماسى بيايند؛ قطعاً بركاتى خواهد داشت.
چنان كه در آستانه ی روز قدس آن هم در شرايط امروز جهان و منطقه و نابسامانى حاكم بر كشورهاى اسلامى به ويژه خيانت برخى سران كشورهاى عربى و به اصطلاح اسلامى كه با حمايت همه جانبه از فتنه داعش و تكفير و ميداندارى جنگهاى نيابتى و سياستهاى استكبارى اسلام هراسى و شيعه هراسى و ايران هراسى به دنبال به فراموشى سپردن. مسأله ی اول جهان اسلام يعنى قدس و فلسطين و جنايات رژيم جعلى و غاصب صهيونيستى هستند، بر همگان تكليف است كه به صحنه بيايند و به فضل الهى در شكوه بخشيدن به مراسم راهپيمايى روز قدس بيش از گذشته اهتمام بورزند حال اگر برخى دستگاه هايى كه به طور مستقيم در اين راستا مسؤوليت دارند، به هر دليل دچار اختلال و يا كم كارى گرديدند و يا برخى جريان هاى مرموز در پى القاء عدم ضرورت پرداختن به مسائل منطقه اى از جمله فلسطين و لبنان كه بعضاً در اوج فتنه هايى همچون فتنه ۸۸ حتى برخلاف آرمانهاى انقلاب و سياستهاى نظام شعار نه لبنان نه غزه سر مى دادند، افراد متعهدى با استفاده از هنرها و ظرفيتها و استعدادهاى شخصى بخواهند در جهت حفظ آرمان فلسطين و قدس شريف و تشويق و ترغيب توده هاى مردم همراه با روشنگرى و بصيرت افزايى اقدام نمايند، چرا مجاز نباشند، اين نیز مصداقى دیگر از عمل آتش به اختیار است كه قطعاً امرى پرثواب و انقلابى و مطابق با وظايف و تكاليف انسانى و اسلامى می باشد.
در ادامه به مقوله «آتش به اختیار»، منظور و منوى مقام معظم رهبرى و نكاتى در باب تاكتيكهاى مهم آن اشاره شد. امام جمعه بوئین زهرا در این رابطه با توجه به بیانات رهبری معظم انقلاب در جمع دانشجویان گفت:
بيانات رهبر معظم انقلاب در جمع دانشجويان در ماه مبارك رمضان و نكات بسيار مهمى كه در اين ديدار بيان شد، توجه هاى بسيارى را به خود جلب كرد. در اين ميان آنچه رهبرى معظم در مورد مقوله «آتش به اختیار» بيان كردند از اهميت ويژه اى برخوردار شد. نكات و تحليل هاى زير را بايد در اين رابطه در نظر گرفت:
۱. اصل توصيه ی رهبرى به جوانان دانشجو به عنوان افسران جنگ نرم و نيز همه «هسته هاى فكرى و عمليِ جهادى، فكرى، فرهنگى» در كشور است. موضوع اين دستور نيز «تلاش جدّى و همه جانبه براى غلبه دادن گفتمان انقلاب» است. يعنى آنها كه در دانشگاه هستند، اين امر را در دانشگاه و آنها كه در بيرون دانشگاه هستند، در خارج از دانشگاه دنبال كنند.
۲. از اين بيان رهبرى معظم مشخص مى شود كه ايشان قائل به ضعفى - گاه جدى - در ستادها و مراكز نظام در تبيين گفتمان انقلاب اسلامى هستند و در اين رابطه اختلالها و يا خلاءهايى رخ مى دهد كه در اين موارد دانشجويان انقلابى و ديگر هسته هاى فكرى و عملى جهادى، فكرى و فرهنگى بايد ورود كنند و منتظر نمانند.
۳. بر خلاف برخى تصورات، اين بيان رهبرى به منزله ى قطع اميد از ستادها و مركزيت هاى موجود در نظام در اين رابطه نيست بلكه بيان ايشان به اين معنى است كه اختلال يا تعطيلى اين ستادها و مراكز در مواردى نبايد منجر به بى عملى نيروهاى انقلابى در تبيين گفتمان انقلاب اسلامى شود. به عبارت ساده تر، نبايد به بهانه ى اينكه فلان نهاد يا وزارتخانه مشكل دارد و حرفها و جهت گيرى هايش مطابق انقلاب اسلامى نيست، دست روى دست بگذاريم و منفعل شويم بلكه تا زمانى كه آن وزارتخانه يا نهاد يا مركز اصلاح شود، بايد به صورت خودجوش در تبيين گفتمان انقلاب اسلامى بكوشيم. پس اين به معنى قطع اميد و دست شستن از وظايف نهادها و ستادها و مركزيتها نيست، آنها هم موظف به اصلاح خود هستند و بايد هرچه سريع تر از حالت اختلال و يا تعطيلى در آن مورد خاص خارج شوند و وظيفه ى خود را انجام دهند.
۴. رهبرى در طول ساليان گذشته بارها و بارها از مردمى كردن فرهنگ و حضور مردم در دفاع از نظام و گفتمان انقلاب اسلامى صحبت كرده بودند. به نظر مى رسد كه اين بيان رهبرى رابطه اى جدى با آن دغدغه و توصيه ى ايشان دارد. يعنى منظور اين است كه دفاع از فرهنگ انقلاب اسلامى و تبيين گفتمان انقلاب اسلامى به صورت خودجوش و توسط خود مردم صورت گيرد. اين فعاليتهاى خودجوش مردمى و اين حركتهاى مؤمنانه ی جوانان نشان از آن دارد كه روح و فكر انقلابى در بدنه ى مردمى وجود دارد و اين بايد تقويت و به كار گرفته شود.
۵. نكته ى مهمى كه بايد به آن توجه كرد اين است كه «آتش به اختیار» بودن در اين شرايط به معنى تجويز بى نظمى و هرج و مرج و خودسرى و كار ضد نهادى و ضد ستادى و يا حركت هاى تخريبى و مانند آن نيست. اصولاً اين دستور كه رهبرى مى فرمايند در مواردى كه ستاد مختل يا تعطيل است، معطل نشويد و بى عمل نمانيد و اين را بهانه ى منفعل شدن قرار ندهيد؛ نمى توان از آن فهميد كه تخريب كارهاى ستادى و يا رفتارهاى ضد نهادهاى رسمى در اينجا مثلا دولت يا وزارتخانه ها و يا تلاش براى تخريب آنها دستور داده شده است. به همان تمثيل كه رهبرى كردند توجه كنيد: در حركت نظامى اگر بیسيم ها مختل شد و يا مركزيت به حالت تعطيل درآمد، از افسران خواسته مى شود كه به صورت آتش به اختیار؛ درايت و درك ميدانى خود را براى انجام فعاليت و وظيفه شان به كار گيرند. اين به معنى حمله به ستاد و يا نفى كار منظم نيست.
۶. همچنين بايد توجه كرد كه «آتش به اختیار» به معنى آتش گشودن به هر سمتى و رگبار بستن بى هدف و يا انجام فعاليتهاى كور و بى برنامه نيست. آتش به اختیار فرمودند، نه حركت تخريبى بى حساب و كتاب. آتش به اختیار يعنى آن فرماندهى ميدانى را و آن افسر فعالى كه در تبيين گفتمان انقلاب اسلامى وظيفه داشت، چنان با درايت و صاحب بلوغ فكرى بدانيم كه به او بگوييم اختلال در ستادها و يا تعطيلى آنها در مواردى باعث بى عملى و كوتاهى تو در انجام وظيفه اى كه مى فهمى نمى شود.
۷. به طور مسلم آنچه رهبرى در باب آتش به اختیار فرمودند، نقدى و گلايه و اشكالى به نهادها و مراكزى است كه موظف به سياستگذارى و تبيين حمايت از گفتمان انقلاب اسلامى و غلبه دادن به آن هستند، چه اين نهادها دولتى باشند و چه حاكميتى. اين بيان رهبرى كه اختلال يا تعطيلى در اين مراكز ديده مى شود؛ مسلم نقدى جدى به آنهاست اما بايد توجه داشت كه وقتى رهبرى فرمودند اختلال يا تعطيلى آنها باعث نمى شود شما وظايف خود در تبيين و غلبه دادن به گفتمان انقلاب اسلامى را رها كنيد، نمى توان نتيجه گرفت كه دستور مقابله يا حمله يا تخريب نهادهاى دولتى يا حاكميتى را داده اند.
۸. در تحليل چرايى و مبناى اين دستور رهبرى نيز بايد توجه داشت كه از منظر رهبرى انقلاب اسلامى، يك انرژى عظيم متراكم و يك استعداد جدى اكتشاف نشده و استفاده نشده از مردم و نيروهاى انقلابى و حزب اللهى در حمايت و تحقق اهداف گفتمان انقلاب اسلامى وجود دارد كه متاسفانه برخى نهادهاى دولتى و حاكميتى از استفاده صحيح و درست از اين نيرو كوتاهى كرده و مى كنند. رهبرى بارها به دولت و ديگر مسؤولان تذكر دادند كه خود را از استعداد و توان غنى و جدى مردمى و حزب اللهى و نيروى قدرتمند و پرتوان و پرانگيزه ى آنها محروم نكنند. بارها متذكر شدند كه به اسم افراطى و تندرو، حزب اللهى هاى جوان را كنار نزنند. بارها بيان كردند كه براى تحقق اهداف انقلاب اسلامى بايد فرهنگ مردمى شود، حتى اقتصاد و سياست و ... هم. حال به نظر مى رسد كه آن روى همين مطلب بيان شده است. اين نيروى عظيم حزب اللهى متراكم در ميان مردم، اين جهتگرى انقلابى پر توان نبايد معطل ناكارآمدى برخى دستگاه هاى دولتى و حاكميتى در برخى عرصه ها بماند. حركتهاى انقلابى در ميان مردم بايد زنده بماند. انقلاب نبايد دچار ركود ناشى از تنبلى و كم تحركى ادارات دولتى شود. اين اساس كار است. حركت هايى مانند اردوهاى جهادى، فعاليتهاى جهادى در سازندگى، كارهاى فرهنگى مردمى در مساجد و رسيدگى به نقاط محروم كشور كه به صورت خودجوش بدون معطل شدن براى دستگاه هاى ادارى صورت مى گيرد، نمونه هايى از اين امر است.
۹. بخش ديگرى از اين دستور به هدف انگيزه دهى و ايجاد شور انقلابى صورت گرفته است. مشخص است كه نيروهاى جوان اگر در كنار خط دهى صحيح، شور و انگيزه ى جدى نداشته باشند، امكان بروز سرخوردگى و انفعال در ميان آنها وجود دارد. رهبر معظم انقلاب كه رهبر ملت ايران و خصوصاً رهبر جوانانى است كه بخش عمده اى از تحقق اهداف انقلاب به دوش آنهاست، بايد انگيزه و شور انقلابى را در دلهاى آنها زنده نگاه دارد.
۱۰. مشخص است كه رهبرى معظم انقلاب با مبانى فكرى و سابقهى طولانى فعاليت كلان ايشان در رهبرى نظام، فردى كاملا نظام مند هستند و در نظام فكرى ايشان، حركتهاى تخريبى ضد نظم و يا خودسرانه ى ضد نهادى جايى ندارد. اين دستور نيز استثنايى بر گذشته نيست. «آتش به اختیار» بودن افسران جنگ نرم به معنى فعاليت تخريبى و ايجاد گسيختگى در نهادهاى نظام اسلامى نبوده و نيست. مشخص است كه قانون، ارزشهاى اصيل انقلاب اسلامى، اهداف كلان نظام و بسيارى عناصر ديگر بايد مورد توجه افسران جنگ نرم باشد. مصالح و منافع ملى نظام اسلامى بايد مورد توجه اين افسران جنگ نرم باشد و مشخص است كه رهبرى با اعتمادى كه به اين جوانان نشان دادند، گامى در پخته تر شدن آنها در حركت هاى فكرى و فرهنگى و سياسى برداشته اند.
در قسمت مناسبت ها به 26 خرداد برابر با 21 رمضان؛ سالروز شهادت مظلومانه ی مولاى متقيان حضرت امام على(ع) در سال (40 ه.ق) اشاره و این مصیبت عظمی به محضر امام زمان(عج)، مقام معظم رهبری، مراجع عظام تقلید، شیعیان، محبّان اهل بیت(ع) و نمازگزاران تسلیت و تعزیت گفته شد.
مناسبت بعدی مورد اشاره توسط خطیب جمعه بوئین زهرا شنبه 27 خرداد؛ آخرین شب قدر _شب بیست و سوم از ماه مبارک رمضان_ بود که خطیب جمعه مؤمنین و مؤمنات را برای استفاده ی هر چه بیشتر از فضیلتهای این شب عزیز دعوت نمود و با ذکر این جمله از رهبری معظم انقلاب که فرمودند: » بهترين اعمال در ساعات كيميايى ليلةالقدر، سخن گفتن و در ميان گذاشتن حرف دل با خداست.» گفت:
ليلةالقدر؛ شب ولايت است. شب رحمت و شب مغفرت است. ليلةالقدر؛ مظهر سلام الهى و شروع حيات و ولادت نو است.
حجت الاسلام والمسلمین زرینه در ادامه ی این قسمت به دو مقوله مهم در رابطه با شب قدر از لسان مقام معظم رهبری اشاره کرد:
بهترين اعمال در ساعات كيميايى شب قدر
در ساعتهاى كيميايى ليلةالقدر، بنده مؤمن بايد حداكثر استفاده را بكند. بهترين اعمال در اين شب، دعا است. احياء هم براى دعا و توسل و ذكر است. نماز هم كه در شبهاى قدر يكى از مستحبات است، در واقع مظهر دعا و ذكر است. در روايت وارد شده است كه دعا «مخّ العبادة»؛ مغز عبادت، يا به تعبير رايج ماها، روح عبادت، دعا است. دعا يعنى چه؟ يعنى با خداى متعال سخن گفتن، در واقع خدا را نزديك خود احساس كردن و حرف دل را با او در ميان گذاشتن. دعا يا درخواست است يا تمجيد و تحميد است يا اظهار محبت و ارادت است؛ همه اينها دعا است. دعا يكى از مهمترين كارهاى يك بنده مؤمن و يك انسان طالب صَلاح و نجات و نجاح است. دعا در تطهير روح چنين نقشى دارد.(۲۹/۰۷/۱۳۸۴)
چه بخواهيم؟
شبهاى قدر را قدر بدانيد و براى مسائل كشور، مسائل خودتان، مسائل مسلمين و مسائل كشورهاى اسلامى دعا كنيد. كشورهاى اسلامى چقدر مشكلات دارند! حلّ آن مشكلات را از خدا بخواهيد. براى همه انسانها دعا كنيد. براى هدايت انسانها، براى خودتان، براى زندگى تان، براى مسؤوليتتان، براى كشورتان، براى گذشتگانتان و براى آن چيزى كه مى خواهيد خداى متعال به شما بدهد، دعا كنيد. اين ساعات و دقايق را قدر بدانيد.(۲۶/۱۰/۱۳۷۶) به ولىّ عصر أرواحنا فداه توجه كنيد، به در خانه خدا، مسجد برويد و به بركت امام زمان(عج) از خداى متعال خواسته هايتان را بگيريد. بنده هم از همه شما ملتمس دعا هستم.(۷/۱/۱۳۷۱)
خطیب جمعه در ادامه به برخی دیگر از مهمترین مناسبت های روزهای در پیش رو اشاره کرده و در رابطه با هر کدام توضیحاتی برای نمازگزاران ارائه نمود، از جمله: سالروز شهادت مجاهدان دلير اسلام؛ شهيدان بخارايى، امانى، صفار هرندى و نيك نژاد از عاملان اعدام انقلابى حسنعلى منصور، نخست وزير وقت رژيم شاه در سال (1344 ه.ش) - روز جهاد كشاورزى و فرمان حضرت امام خمينى(ره) مبنى بر تشكيل جهاد سازندگى در سال (1358 ه.ش) و روز جهانى بيابان زدايى – سالروز شهادت سردار رشيد اسلام شهيد دكتر مصطفى چمران در سال (1360 ه.ش) و روز بسيج اساتيد – سالروز تأسیس سازمان تبلیغات اسلامی به فرمان امام خمینی(ره) و روز تبليغ و اطلاع رسانى دينى در سال (1360 ه.ش) و آغاز هفته قوه قضائيه.
امام جمعه بوئین زهرا در پایان خطبه ی دوم از همگان برای حضور حداکثری در راهپیمایی روز جهانی قدس در جمعه آینده دعوت به عمل آورد تا در این شرایط حساس داخلی و خارجی و اتفاقاتی که شاهد آن هستیم، دشمنان را مأیوس تر از همیشه عقب تر برانیم و مشت محکمی بر دهان مستکبرین و مستبدین عالم آمریکا و اسرائیل و حاکمان سعودی و داعش و دیگر مزدوران بزنیم.
پایان بخش خطبه ها، دعا برای شادی ارواح طـیّـبه علماء، شهداء و امام شهیدان، دعا برای برطرف شدن موانع بر سر راه جوانان به ویژه اشتغال و ازدواج، دعا در امر تعجیل ظهور حضرت مهدی(عج) و سلامتی نائب بر حـقّـش امام خامنه ای(مدّ ظله العالی)، قبولی طاعات و عبادات نمازگزاران عزیز، پیروزی و سرافرازی مستضعفین جهان و نابودی مستکبرین و زورگویان عالم بود.
دفتر امام جمعه بوئین زهرا