عوامل غم و اندوه
بر اساس روايات اهل بيت عليهم السلام و معصومان دين، عوامل و زمينه هاى غم و اندوه بسيارند كه مهمترين آنها به شرح زير است:
1- شوق بىاندازه به جلوههاى دنيا
علاقه شديد به مال و مقام و منزل دنيايى بر غم و نگرانى انسان مىافزايد و انسان را بسيار حريص و ترسو و خيانتكار مىگرداند و در پايان عمر افسردگى و افسوس دامنگير او مىشود.
2- تنگدستى
تنگدستى سبب خوارى نفس و حيرانى عقل و جذب كننده غمهاست، اما بايد با كار و تلاش تدبيرى نمود تا زمينههاى نيازمندى دور شود.
3- مال و منال و منافع
برخلاف گمان بسيارى از مردم كه مال اندوختن را عامل خوشى و شادى و افتخار مىدانند، ثروت مادّى، از كانونهاى غصّه ساز بشر است و در حقيقت سرچشمه اندوهها و نالههاست و بيشتر مردم ثروتمند از زيادى مال در دام خطر و حادثه قرار مىگيرند. ولى نبايد براى آنچه از دنياست تأسّف خورد.
4- حسادت
خودخورى و برتربينى از عوامل مهم حسرت و اندوه است و غمهاى حسود فراوان و گناهانش هم دو برابر است؛ زيرا پيوسته مراقب پيرامون خويش است، هميشه پيروزىها و موفقّيتهاى ديگران، او را جان به لب مىسازد و روحش را آزار مىدهد و زندگى خود و ديگران را تباه مىكند.
5- تنبلى و سستى
كوتاهى و سادهانگارى در نظم امور و تصميمها، سبب بىبرنامگى و محروميّت است. و كسى كه در اصل كار و تلاش كوتاهى مىكند از رسيدن به هدف و كمال باز مىماند. به ويژه با از دست دادن فرصتها اندوهى فراوان، گريبانگير زندگى انسان مىشود.
6- بدهكارى
قرض گرفتن هم از اسباب توليد اندوه و نگرانى است. از اين رو پيامبر گرامى اسلام صلى الله عليه و آله فرمود:
إِيَّاكُمْ والدَّيْنَ فَإنَّهُ هَمٌّ بِاللَّيْلِ وَ ذُلُّ بِالنَّهارِ.
بدهى، غصّه شب و ذلّت روز است.
7- گناه
گاهى كه بندهاى گناهش زياد مىشود و عملى كه بتواند گناهانش را بپوشاند نداشته باشد، خداوند او را گرفتار درد يا حزن مىكند تا گناهانش را بپوشاند. و هر كسى از شيعيان و مسلمانان كه مرتكب گناه مىشود دچار غم و اندوه مىشود تا سياهى گناه پاك شود.
بازگشت مسئله فوق به اطاعت نفس و پيروى از هواهاى نفسانى است كه پايه هر رنج و سرچشمه هر گمراهى است.
8- چشماندوزى به اموال و توانايى ديگران
افراد تنگ نظر كه مراقب امكانات ديگران هستند، هميشه وجود خويش را با مردم مقايسه مىكنند و از كمبودهاى مادّى خود رنج مىبرند. اين طرز تفكّر نشانه عدم رشد كافى و احساس حقارت درونى و كمبود همّت است. پس كسى كه چشم به دارايىهاى ديگران بدوزد هميشه اندوهگين خواهد بود و هرگز آتش خشم او فرو نمىنشيند. چشم دوختن به اندوختههاى مردم، غمهاى درازى را در پى دارد.
9- مصايب و حوادث روزگار
به طور طبيعى انسان براى ناگوارىها و ناملايمات زندگى غمگين مىشود. اما آنچه ناپسند است بىتابى و جزع و فزع است. و فرياد كشيدن و ناله زدن در اين وضعيّتها آرزو را بريده و عمل را كم مىكند. اگر كسى به سود و بركتهاى اين مصايب توجّه كند، اين مقدار بىتاب نمىشود.
10- رزق و روزى
انسان در حالى كه مىداند خداوند منّان روزى دهنده همه موجودات است و براى هر آفريدهاى به تناسب وجودش روزى مناسب قرار داده است. ولى باز در كمبود رزق و روزى و قسمتها اندوهناك است. و به اصطلاح، غم روزى مىخورد.
حضرت على عليه السلام فرمود:
الرِّزْقُ رِزْقانِ: رِزْقٌ تَطْلُبُهُ وَ رِزْقٌ يَطْلُبُكَ، فَانْ لَمْ تَأْتِهِ اتاكَ، فَلاتَحْمِلْ هَمَّ سَنَتِكَ عَلى هَمِّ يَوْمِكَ، كَفاكَ كُلُّ يَوْمٍ ما فيهِ فَانْ تَكُنْ السَّنَةُ مِنْ عُمُرِكَ فَانَّ اللَّهَ تَعالى سَيُؤتيكَ فى كُلِّ غَدٍ جَديدٍ ما قَسَمَ لَكَ وَ انْ لَمْتَكُنِ السَّنَةُ مِنْ عُمُرِكَ فَما تَصْنَعُ بِالْهَمِّ فيما لَيْسَ لَكَ.
روزى دو نوع است: آنكه تو آن را مىطلبى، و آن كه تو را مىجويد، كه اگر دنبالش نروى به دنبالت مىآيد، بنابراين اندوه سال خود را بر اندوه روز خويش بار مكن، كه روزى هر روز تو را كفايت مىكند، اگر سال از عمر تو باشد خداوند متعال در هر روز جديد آنچه نصيب تو نموده به تو مىرساند، واگر سال از عمرت نباشد، پس چه اندوهى مىخورى بر چيزى كه از آنِ تو نيست؟!
بنابراين خوشبينى به آينده و گمان نيك به خداوند؛ اميدوارى مىآورد و گاهى شادىها و لذّتهاى زودگذر مايه حسرت و اندوه فراوان مىشود و گاهى اندوه و غصّه، بدون سبب به قلب انسان وارد شده ولى ريشه در نور حق دارد.
ابوبصير مىگويد: با يكى از ياران خدمت امام صادق عليه السلام رسيديم، به آن حضرت عرض كردم: فدايت شوم. اى پسر رسول خدا! گاهى من بدون آنكه بدانم، غمگين مىشوم. دليلش چيست؟ امام صادق عليه السلام فرمود: