راه هاى از بين بردن اندوه و غم
راه هاى از بين بردن اندوه و غم كه از مضمون آيات و روايات معتبر به دست مىآيد، عبارتند از:
1- دوستى خدا
ارتباط و پيوند قلبى پيوسته با خداوند و دوستى با حق و ياد او، اطمينان دل و آرامش نفس مىآورد و تمامى اضطرابها و نگرانىها را از وجود انسان برمىدارد و مردان بزرگ، داراى روحى بلند و قلبى آرام و زندگى خود را همراه با امنيّت و افتخار سپرى مىكنند كه خداوند درباره آنان مىفرمايد:
أَلَآ إِنَّ أَوْلِيَآءَ اللَّهِ لَاخَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لَاهُمْ يَحْزَنُونَ»
آگاه باشيد! يقيناً دوستان خدا نه بيمى بر آنان است و نه اندوهگين مىشوند.
إِنَّ الَّذِينَ قَالُواْ رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقمُواْ فَلَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لَاهُمْ يَحْزَنُونَ»
بىترديد كسانى كه گفتند: پروردگار ما الله است، سپس [در ميدان عمل بر اين حقيقت] استقامت ورزيدند، نه بيمى بر آنان است و نه اندوهگين مىشوند.
وَ قَالُواْ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِى أَذْهَبَ عَنَّا الْحَزَنَ إِنَّ رَبَّنَا لَغَفُورٌ شَكُورٌ»
و مىگويند: همه ستايشها ويژه خداست كه اندوه را از ما برطرف كرد؛ بىترديد پروردگارمان بسيارآمرزنده و عطا كننده پاداش فراوان در برابر عمل اندك است.
2- يقين نيكو
ايمان بالاتر از اسلام است. و يقين و باور درجهاى بالاتر از تقواست. و در بين بندگان خدا كمترين چيزى كه تقسيم شده يقين است. هر چه نور يقين در دل انسان افزايش يابد، افق ديد و شهود او كاملتر و از سلامت و صحّت بيشترى بهرهمند مىگردد.
امام على عليه السلام در وصيّت خويش به فرزندش امام حسن عليه السلام مىفرمايد:
نِعْمَ طارِدُ الْهُمُومِ الْيَقِينُ.
يقين، چه نيكو غم زدايى است.
حضرت سجّاد عليه السلام مىفرمايد:
الرِّضَا بِمَكْرُوهِ القَضاءِ أَرْفَعُ دَرَجاتِ الْيَقِينِ.
راضى بودن به تقديرات ناخوشايند، از بالاترين مرتبههاى باور است.
امير مؤمنان عليه السلام در حديث معراج از رسول اللّه صلى الله عليه و آله نقل مىكند كه: پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله در معراج از پروردگار پرسيد: پروردگارا! روزه چه اثر و نتيجهاى دارد؟
خداوند به او فرمود:
روزه سبب حكمت است و حكمت سبب شناخت است و شناخت حق موجب يقين است. و هر گاه بنده خدا به مرتبه يقين برسد، باكى ندارد كه به سختى يا به آسانى روزگار را سپرى كند. 3- تكيه بر تقدير
توكّل بر تقديرات و الطاف الهى و يقين به آنچه پروردگار قسمت انسان مىكند؛ روحيه اطمينان و آرامش به انسان مىدهد. و اندوههاى ساختگى را از بين مىبرد.
امام صادق عليه السلام در مواعظ خويش مىفرمايد:
إِنْ كانَ كُلُّ شَىْءٍ بِقَضاءٍ وَ قَدَرٍ فَالْحُزْنُ لِماذا؟!
اگر همه چيز به حكم و تقدير است، پس اندوه براى چه؟
امام حسين عليه السلام مىفرمايد:
زير ديوار يكى از شهرها لوحى پيدا شد كه در آن نوشته بود: من خدا هستم و جز من خدايى نيست و محمّد پيامبر من است. در شگفتم از كسى كه به مرگ يقين دارد، چگونه شادى مىكند و در شگفتم از كسى كه به تقدير يقين دارد، چگونه غم مىخورد. 4- خشنودى به قضاى الهى
خرسندى به قضا و قدر خداوند بركات بسيارى دارد از جمله آنها:
آرامش و نشاط هميشگى، زياد شدن توان مقاومت در تنگناها، روحيه رضايت و كفايت در روزىها و آسايش بدن است.
امام صادق عليه السلام فرمود:
إِنَّ اللَّهَ بِعَدْلِهِ وَ قِسْطِهِ جَعَلَ الرَّوْحَ وَ الرَّاحَةَ فى الْيَقِينِ وَ الرِّضا.
همانا خداوند به عدل و داد خود، خرّمى و آسايش را در يقين و رضا قرار داده است.
امام كاظم عليه السلام فرمود:
مَنِ اغْتَمَّ كانَ لِلْغَمِّ أَهْلًا فَيَنْبَغى لِلْمُؤْمِنِ أَنْ يَكُونَ بِاللَّهِ وَ بِما صَنَعَ راضِياً.
آن كه غم مىخورد، شايسته غم و اندوه است؛ پس مؤمن بايد به خدا و آنچه او مىكند، خشنود باشد.
5- شناخت دنيا و اهل آن
دنيا سراى غم و دشوارى است و محبّت آن اسارت روحى و روانى دارد، و شادى و راحتى در آن ماندنى نيست. هر كه آن را شناخت به اميدى شاد نمىشود و به سختىها آن اندوهناك نمىگردد.
خداوند كريم مىفرمايد:
لّكَيْلَا تَأْسَوْاْ عَلَى مَا فَاتَكُمْ وَلَا تَفْرَحُواْ بِمَآ ءَاتَاكُمْ وَ اللَّهُ لَايُحِبُّ كُلَّ مُخْتَالٍ فَخُورٍ»
تا [با يقين به اينكه هر گزند و آسيبى و هر عطا و منعى فقط به اراده خداست و شما را در آن اختيارى نيست] بر آنچه از دست شما رفت، تأسف نخوريد، و بر آنچه به شما عطا كرده است، شادمان و دلخوش نشويد، و خدا هيچ گردنكش خودستا را [كه به نعمت ها مغرور شده است] دوست ندارد.
حضرت على عليه السلام در اين باره مىفرمايد:
لاتُشْعِرْ قَلْبَكَ الْهَمَّ عَلَى مافاتَ فَيَشْغَلَكَ عَمَّا هُوَ آتٍ.
براى آنچه از دست رفته است اندوه به دلت راه مده، كه تو را از آنچه مىآيد باز مىدارد.
6- يارى جستن از خدا
گاهى انسان در اثر حوادث روزگار، دچار بىتابى و حالگيرى مىشود و شيطان هم از اين موقعيّت كمال استفاده را برده و درهاى نااميدى و شك و شبهه را باز مىكند و اندك اندك او را نسبت به پروردگار، ناسازگار و بدبين مىسازد و او ناسپاس مىشود. در چنين حالى پناه بردن به ذات مقدّس الهى و دورى از شيطان، بسيار مؤثّر است.
پيامبر گرامى اسلام صلى الله عليه و آله مىفرمايد:
مَنْ أَكْثَرَ الْاسْتِغْفارَ جَعَلَ اللَّهُ لَهُ مِنْ كُلِّ هَمٍّ فَرَجاً وَ مِنْ كُلِّ ضِيقٍ مَخْرَجاً وَ يَرْزُقُهُ مِنْ حَيثُ لايَحْتَسِبُ.
هر كه زياد استغفار كند خداوند گره غمهاى او را بگشايد و از هر تنگنايى بيرونش برد و از جايى كه گمان نمىبرد روزيش رساند.
و نيز خطاب به امام على بن ابى طالب عليه السلام فرمود:
يا عَلِىُّ! أَمانٌ لِأُمَّتى مِنَ الْهَمِّ: لا حَوْلَ وَ لا قُوَّةَ الَّا بِاللَّهِ. لا مَلْجَأَ وَ لا مَنْجَى مِنَ اللَّهِ الَّا إِلَيْهِ.
اى على! ذكر
«لا حَوْلَ وَ لا قُوَّةَ الَّا بِاللَّهِ ...»
امان امّت من از غم و اندوه است.
همچنين نظافت لباس و شستن سر و صورت و خوردن انگور (سياه)، هم سبب از بين رفتن اندوه و نگرانى مىشود.
مناجات با قاضى الحاجات
در حقيقت دان كه دل شد جام جم |
مىنمايد اندرو هر بيش و كم |
|
دل بود مرآت وجه ذوالجلال |
در دل صافى نمايد حق جمال |
|
حق نگنجد در زمين و آسمان |
در دل مؤمن بگنجد اين بدان |
|
ملك دل را كس نديده غايتى |
در احاطه حق دل آمد آيتى |
|
مظهر شأن الهى دل بود |
مظهر شأنش كماهى دل بود |
|
(محمد اسيرى لاهيجى)
«2» يَا وَاحِدُ يَا أَحَدُ يَا صَمَدُ يَا مَنْ لَمْ يَلِدْ وَ لَمْ يُولَدْ وَ لَمْ يَكُنْ لَهُ كُفُواً أَحَدٌ اعْصِمْنِي وَ طَهِّرْنِي وَ اذْهَبْ بِبَلِيَّتِي وَ اقْرَأْ آيَةَ الْكُرْسِيِّ وَ الْمُعَوَّذَتَيْنِ وَ قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ وَ قُلْ «3» اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ سُؤَالَ مَنِ اشْتَدَّتْ فَاقَتُهُ وَ ضَعُفَتْ قُوَّتُهُ وَ كَثُرَتْ ذُنُوبُهُ سُؤَالَ مَنْ لَا يَجِدُ لِفَاقَتِهِ مُغِيثاً وَ لَا لِضَعْفِهِ مُقَوِّياً وَ لَا لِذَنْبِهِ غَافِراً غَيْرَكَ «4» يَا ذَا الْجَلَالِ وَ الْإِكْرَامِ أَسْأَلُكَ عَمَلًا تُحِبُّ بِهِ مَنْ عَمِلَ بِهِ وَ يَقِيناً تَنْفَعُ بِهِ مَنِ اسْتَيْقَنَ بِهِ حَقَّ الْيَقِينَ فِي نَفَاذِ أَمْرِكَ]
اى يگانه! اى يكتا! اى بىنياز! اى كسى كه نزاده و زاده نشده و احدى براى او همتا نيست! حفظم كن و پاكم فرما، و مصيبت و بلايم را از ميان ببر- «در اين قسمت از دعا آية الكرسى و سوره فلق و ناس و قل هو اللّه احد را بخوان و بگو:»- خدايا! از تو درخواست مىكنم؛ درخواست كسى كه نيازش شديد، و نيرويش ضعيف و گناهانش زياد شده، درخواست كسى كه براى نيازمنديش فرياد رسى، و براى ناتوانيش نيرو دهندهاى، و براى گناهش آمرزندهاى، غير تو نمىيابد.
اى صاحب جلال و اكرام! عملى را از تو درخواست مىكنم كه هر كس آن را انجام دهد، به خاطر آن دوستش دارى و يقينى را مىخواهم كه به سبب آن كسى را سود مىدهى كه در مسير جريان فرمان و ارادهات به وسيله آن يقين، حق اليقين را به دست آورد.
آيات و اذكارى براى رهايى از غصّه و اندوه
آيات و اذكارى هم در نجات از غم و اندوه سفارش شده است:
الف- «ذكر يونسيه»
از ذكرهاى معروف و پرمغز بين اهل معرفت و عرفان و از زمينههاى مؤثّر در نجات و گشايش امور انسان است.
خداوند از قول يونس عليه السلام در سوره انبيا بازگو فرموده:
وَ ذَا النُّونِ إِذ ذَّهَبَ مُغضِبًا فَظَنَّ أَن لَّن نَّقْدِرَ عَلَيْهِ فَنَادَى فِى الظُّلُمتِ أَن لَّآإِلهَ إِلَّآ أَنتَ سُبْحنَكَ إِنّى كُنتُ مِنَ الظلِمِينَ»
و صاحب ماهى [حضرت يونس] را [ياد كن] زمانى كه خشمناك [از ميان قومش] رفت و گمان كرد كه ما [زندگى را] بر او تنگ نخواهيم گرفت، پس در تاريكىها [ى شب، زير آب، و دل ماهى] ندا داد كه معبودى جز تو نيست تو از هر عيب و نقصى منزّهى، همانا من از ستمكارانم.
پس از آنكه حضرت يونس عليه السلام را به دريا افكندند، ماهى بزرگى او را بلعيد و به امر خداوند در دل خود پناهگاهى قرار داد، او پيوسته در دل ماهى دريا، به شكافتن ظلمتهاى قعر دريا مشغول بود. در آن زندان غمانگيز دچار اندوهى بزرگ شد و با حال غم و افسردگى گفت: من از ستمكارانم، با ذكر فوق به درگاه الهى شتافت و خداوند كه داراى رحمت فراگير بود، دعاى حضرت را پذيرفت و يونس را از غم و گرفتارى نجات داد و خداوند در سوره انبياء درباره او چنين فرمود:
فَاسْتَجَبْنَا لَهُ وَ نَجَّيْنهُ مِنَ الْغَمّ وَ كَذَ لِكَ نُنجِى الْمُؤْمِنِينَ»
پس ندايش را اجابت كرديم و از اندوه نجاتش داديم؛ و اينگونه مؤمنان را نجات مىدهيم.
امام صادق عليه السلام مىفرمايد:
در عجبم از كسى كه غمگين است و به قول خداوند: لَّآإِلهَ إِلَّآ أَنتَ سُبْحَانَكَ إِنّى كُنتُ مِنَ الظَّالِمِينَ پناه نمىبرد، همانا من شنيدم كه خداوند در پى آن مىفرمايد: پس ما او را از غم رهانيديم و همچنين مؤمنان را نجات مىدهيم.
ب- «ذكر يا فتّاح»