مـشـروح خـطبـه های نمـاز جـمـعـه بـوئیـن زهـرا
تاريخ: 30 مهر 1395 شمسي، مصادف با 19 محرّم الحرام 1438 قمري، برابر با 21 اکتبر 2016 ميلادي
خطيب: حضـرت حجت الاسلام والمسلمین زرّیـنه - امـام جـمـعـه شهـرستـان بـوئين زهـرا
خطبه اول:
دعوت به رعایت تقوای الهی با استفاده از آیه ی نورانی 17 سوره ی مبارکه رعد که خداوند متعال در این آیه فرمود:
«أَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً فَسالَتْ أَوْدِيَةٌ بِقَدَرِها فَاحْتَمَلَ السَّيْلُ زَبَداً رابِياً وَ مِمَّا يُوقِدُونَ عَلَيْهِ فِي النَّارِ ابْتِغاءَ حِلْيَةٍ أَوْ مَتاعٍ زَبَدٌ مِثْلُهُ کَذلِکَ يَضْرِبُ اللَّهُ الْحَقَّ وَ الْباطِلَ فَأَمَّا الزَّبَدُ فَيَذْهَبُ جُفاءً وَ أَمَّا ما يَنْفَعُ النَّاسَ فَيَمْکُثُ فِي الْأَرْضِ کَذلِکَ يَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثالَ : خداوند از آسمان آبی فرستاد و از هر درّه و رودخانه ای به اندازه آنها سیلابی جاری شد سپس سیل بر روی خود کفی حمل کرد و از آنچه (در کوره ها برای به دست آوردن زینت آلات یا وسایل زندگی، آتش روی آن روشن می کنند نیز کفهایی مانند آن به وجود می آید- خداوند، حق و باطل را چنین مثل می زند!- امّا کفها به بیرون پرتاب می شوند، ولی آنچه به مردم سود می رساند (آب یا فلز خالص) در زمین می ماند خداوند اینچنین مثال می زند!»
خداوند از (ابرهاي) آسمان، آب فرو ميباراند و درهها و رودخانهها هر يك به اندازه گنجايش خويش (براي رويش گياهان و بهرهوري درختان، از آب آن) در خود ميگنجانند، و روي اين سيلابها، كفهاي زياد و بيسودي قرار ميگيرد، همچنين است آنچه از طلا و نقره و غيره جهت تهيّه زينتآلات روي آتش ذوب مينمايند ، كفهایي همانند كفهاي آب بر ميآورد، پروردگار براي حق و باطل چنين مثالي ميزند امّا كفها، (بيسود و بيهوده بوده و هرچه زودتر) دور انداخته ميشود، ولي آنچه براي مردم نافع است در زمين ماندگار ميگردد. خداوند اين چنين مثالي ميزند). عقاید باطل، همسان كف و خس و خاشاك روي آب و بالاي فلزات است كه هرچه زودتر از ميان ميرود، ولي اديان حقيقي آسماني، چون آب و طلا و نقره سودمند و ماندگار ميباشد.
ترسیم دقیقى از منظره حق و باطل: از آنجا که روش قرآن، به عنوان یک کتاب تعلیم و تربیت، متکى به مسائل عینى است، براى نزدیک ساختن مفاهیم پیچیده به ذهن انگشت روى مثلهاى حسى جالب و زیبا در زندگى روزمره مردم می گذارد، در اینجا نیز براى مجسم ساختن حقایقى که در آیات گذشته پیرامون توحید و شرک، ایمان و کفر و حق و باطل گذشت، مثل بسیار رسایى بیان مى کند. نخست مى گوید: (خداوند از آسمان آبى را فرو فرستاده است) (انزل من السماء ماء).
آبى حیات بخش و زندگى آفرین، و سرچشمه نمو و حرکت: و در این هنگام دره ها و گودالها و نهرهاى روى زمین هر کدام به اندازه گنجایش و وسعت خود بخشى از این آب را پذیرا مى شوند (فسالت اودیة بقدرها).
جویبارهاى کوچک دست به دست هم مى دهند و نهرهایى به وجود مى آورند، نهرها به هم مى پیوندند و سیلاب عظیمى از دامنه کوهسار سرازیر مى گردد، آبها از سر و دوش هم بالا میروند و هر چه را بر سر راه خود ببینند برمیدارند و مرتبا بر یکدیگر کوبیده مى شوند، در این هنگام کفها از لا به لاى امواج ظاهر مى شوند، آنچنان که قرآن مى گوید سیلاب، کفهایى را بر بالاى خود حمل مى کند (فاحتمل السیل زبدا رابیا). (رابى) از ماده (ربو) (بر وزن غلو) به معنى بلندى و برترى است و ربا که به معنى سود یا پول اضافى یا جنس دیگر است نیز از همین ماده و به همین معنى است، چون اضافه و زیادى را میرساند. پیدایش کفها منحصر به نزول باران نیست بلکه (در فلزاتى که بوسیله آتش ذوب مى شوند تا از آن زینت آلات یا وسایل زندگى بسازند آنها نیز کفهایى همانند کفهاى آب دارند) (و مما یوقدون علیه فى النار ابتغاء حلیة او متاع زبد مثله).
بعد از بیان این مثال که به صورت وسیع و گسترده، نه تنها در مورد آب، که در مورد همه فلزات، چه آنها که زینتى هستند و چه آنها که وسائل زندگى را از آن می سازند، بیان مى کند به سراغ نتیجه گیرى میرود، و چنین مى فرماید:
(اینگونه خداوند براى حق و باطل، مثال میزند) (کذلک یضرب الله الحق و الباطل). سپس به شرح آن می پردازد و مى گوید: (اما کفها به کنار می روند و اما آبى که براى مردم مفید و سودمند است در زمین میماند) (فاما الزبد فیذهب جفاء و اما ما ینفع الناس فیمکث فى الارض).
کفهاى بیهوده و بلند آواز و میان تهى که همیشه بالانشین هستند اما هنرى ندارند باید به کنارى ریخته شوند و اما آب خاموش و بیسر و صداى متواضع و مفید و سودمند می ماند و اگر روى زمین هم نماند در اعماق زمین نفوذ مى کند و چیزى نمی گذرد که به صورت چشمه سارها و قناتها و چاه ها سر از زمین برمیدارد، تشنه کامان را سیراب مى کند، درختان را بارور، و گلها را شکفته و میوه ها را رسیده، و به همه چیز سر و سامان مى دهد.
و در پایان آیه براى تاکید بیشتر و دعوت به مطالعه دقیقتر روى این مثال مى فرماید: این چنین خداوند مثالهایى میزند (کذلک یضرب الله الامثال).
پیامهای قابل دقت آیه 17 سوره ی رعد:
یک) فیض الهى جارى است و هرکس به مقدار استعدادش بهره مند مى شود. «اودیة بقدرها»
دو) تلاش براى ساخت وسایل ضرورى(متاع) یا رفاهى(حِلیة) ممدوح است. «یوقدون علیه فى النّار»
سه) در کوره ى حوادث است که ناخالصى ها معلوم و حقّ و باطل ظاهر مى شود. «یوقدون علیه... زبدٌ مثله»
چهار) وجود باطل، اختصاص به مکان و زمینه ى خاص ندارد. (کف، هم بر روى سیل سرد و هم بر روى فلزات گداخته ظاهر مى شود.) «زبد مثله»
پنج) سرچشمه ی باطل، ناخالصى هایى است که حقّ و حقیقت بدان آلوده شده است. «یضرب اللَّه الحقّ و الباطل»
شش) حقّ و باطل با هم هستند، امّا سرانجام، باطل رفتنى است. «فیذهب جُفاءً»
هفت) نفع مردم در حقّ است. «ما ینفع النّاس»
هشت) حقّ ماندنى است. «فیمکث فى الارض»
نه) هر ثروت، دانش، دوست و یا حکومتى که براى مردم مفید باشد، ماندنى است. «ما ینفع النّاس فیمکث فى الارض»
ده) آنچه از سوى خداوند نازل مى شود، همچون باران خالص و حق است، لیکن همین که با مادیات درآمیخت، دچار ناخالصى و زمینه ى پیدایش کف و باطل مى شود. «انزل من السّماء ماءً»
خطبه دوم:
سفارش به رعایت تقوای الهی و توصیه به خویشتن داری با کلام نورانی حضرت امام سجّاد(ع) که فرمود: «مَنْ کَرُمَتْ عَلَیْهِ نَفْسُهُ هانَتْ عَلَیْهِ الدُّنْیا : هر که کرامت و بزرگوارى نفس داشته باشد، دنیا را پَست انگارد.»
بعد از توصیه به تقوا، خطیب جمعه گفت:
مدعيان دروغين حقوق بشر و مبارزه با تروريزم، از طرفى ائتلاف سورى عليه داعش راه مى اندازند و از طرفى در حمايت از تروريستهاى تكفيرى به دام افتاده در محاصره و عمليات آزادسازى موصل و حلب، داد آتش بس و وامظلوما سر مى دهند. شايد آن روز كه ابوبكر البغدادى را براى برافروختن آتش فتنه تكفير و سپس فرماندهى داعش تربيت مى كردند و با تشديد اختلافات دينى، مذهبى، قومى و جنگ روانى ساختگى شيعه و سنى، بستر منطقه و جهان اسلام را براى رشد گروهكهاى تروريستى فراهم مى نمودند، هرگز فكر اين را نمى كردند كه روزى تيرشان به سنگ خورده و با صبورى و مقاومت ملتهاى مسلمان به ويژه در عراق، سوريه، يمن، بحرين و ديگر مناطق پيرامون ايران بزرگ، مواجه مى گردند.
كيست كه نداند از رهگذر برافروختن آتش فتنه داعش و تكفير و دامن زدن به اختلافات فرقه اى و مذهبى، در رأس همه ى اهداف شومشان، شكستن امنيت و اقتدار جمهورى اسلامى بود كه به فضل الهى نه تنها به اين قصد شوم دست نيافتند كه به اهداف حداقلى در منطقه و كشورهاى مورد طمع و تهاجم هم دست پيدا نكردند و اكنون اراده ملتهاى مسلمان و مظلوم، اعم از شيعه و سنى بر اراده سران شرك و كفر و نفاق فائق آمده است و مىرود براى هميشه نقابها را از چهره واقعى زر و زور و تزوير كنار بزند و چهره زشت و كريه عوامل اصلى نفاق و فتنه در جهان را براى همگان به ويژه توده هاى مردم مسلمان آشكار سازد. كافى است آنچه در كشور و ملت مظلوم يمن، در اين قريب به ۱۸ ماه تهاجم رژيم مسلمان كش عربستان و جريان وهابيت تكفيرى گذشته است، در پيشگاه وجدانهاى پاك، منصفانه و عادلانه به نقد و بررسى گذارده بشود آنگاه معلوم مى گردد كه تنها اتفاقات و حوادث ناجوانمردانه در اين كشور مظلوم كافى است براى محكوميت قطعى رژيم سعودى و حاميان بين المللى آن، از جمله آمريكاى جنايتكار؛ به راستى قاتلان ضيوف الرّحمان كه هزاران زائر در حال احرام و عبادت را در منا با بى كفايتى خود به راحتى به كشتن دادند و يا با موشكهاى مارك ۸۸ آمريكايى، مجلس ترحيم و عزا را در صنعا به خاك و خون كشيدند و حدود ۹۰۰ نفر را كشته و زخمى نمودند، با چه رويى اكنون دم از حقوق ملتها و امنيت منطقه و آتش بس مى زنند! اين در حالى است كه متأسفانه از ناحيه سازمانهاى پر مدعاى حقوق بشرى دنيا نيز هيچ عكس العمل شايسته اى در محكوميت اين رژيم كودك كش مشاهده نكرديم اما كافى است در ايران، طبق قوانين جارى، با جانيان، فتنه گران، جاسوسان و قاچاقچيان حرفه اى برخورد مناسب قضايى صورت بپذيرد، تمامى ظرفيت رسانه اى خود را به خدمت گرفته و فرياد دروغين حقوق بشرى راه مى اندازند تا از اين رهگذر، شايد چهره ايران اسلامى را در افكار عمومى مخدوش نمايند. نمونه اخير آن بيانيه وزارت خارجه آمريكا در حمايت از ۲ محكوم امنيتى دستگاه قضا، سيامك و باقر نمازى است كه در مداخله اى آشكار حتى ايران را تهديد به فشارهاى اقتصادى نمودند.
اما زهى خيال باطل، زيرا نقشه راه ملت بزرگ ايران، فرياد سالار شهيدان است كه فرمودند: «هيهات منا الذلة» و يا «موت فى عزّ خير من حيات فى ذلّ».
هرگز فراموش نكرده ايم سفرها و اقامتهاى طولانى، طاقت فرسا و همراه با شتاب زدگى مسؤولان آمريكايى را در مقطع مذاكرات هسته اى ۱+۵ از لوزان گرفته تا ژنو و تا كشورهاى ديگر كه مهار و كنترل جمهورى اسلامى را در حوزه هسته اى، بوق و كرنا مى كردند و از طرفى به راحتى زير تعهدات خود زده و دامنه ى بدعهدى را به حوزه هاى ديگرى غير از هسته اى نيز كشاندند و چه واضح و بى شرمانه نقشه و بازى برد/برد سياستمداران كشورمان را به سخره گرفته و تنها براى بهره بردارى سياسى در آستانه انتخابات رياست جمهورى آمريكا، از مهار، كنترل و عقب راندن ايران از مواضع و اقدامات هسته اى اش سخن بر زبان مى رانند و البته سخيف تر اينكه براى سياستمداران و دولتمردان كشورمان نيز شاخ و شانه مى كشند كه اگر شما نيز در طمع پيروزى در انتخابات آينده ايران هستيد بايد چشم به مهر و محبت ما دوخته تا شايد با شل كردن سركيسه اى بر اميدتان افزوده گردد هر چند در اين ميدان نيز مسائل و مشكلاتى كه در سوريه، عراق و يمن ايجاد كرده اند را وجه المعامله و وجه المصالحه مذاكراتى ديگر عنوان مى نمايند و چه ذليلانه است اگر در برابر اين حيله هاى مرموز كوتاه آمده و به ثمن بخس براى دستيابى به موقعيتهاى زودگذر سياسى و دنيايى، عزت نفس ملت و عظمت كشور را برخى آدمهاى منفعل و مرعوب به چوب حراج بسپارند.
كيست كه نداند داعش در واقع يك جريان محدود طايفه اى و جنبش مردمى نبوده و نيست كه عليه تنها حاكميت انقلابى عراق دست به شورش زده باشد، بلكه از همان ابتداى تهاجمات و اشغال گرى اش كه از حمايت آمريكا برخوردار بود، نشان داد كه يك راهبرد و فتنه شومى است كه يكپارچگى كشور و ملت عراق و بلكه جهان اسلام را هدف قرار داده است و در نهايت به چالش كشيدن دولت مركزى عراق و سوريه و به تبع آن، گستراندن ناامنى در منطقه و كشورهاى اسلامى و از همه مهمتر تحميل نقشه تجزيه كشورهاى منطقه - مشهور به خاورميانه جديد از سوى آمريكا - را در سر مى پروراند اما به فضل الهى، امروز عمليات موصل نشان داد كه تمام نقشه ها و توطئه هاى راهبردى و منطقه اى آمريكا با شكست مواجه گرديده است. در جريان عمليات موصل، نمايندگانى از همه مردم عراق اعم از شيعه و سنى و يا از قوميتهاى متفاوت و مختلف، دوشادوش يكديگر حضور يافته و نمادى از اتحاد و انسجام مردم عراق را به نمايش گذارده اند. تجلى گاه اين وحدت و يكپارچگى، امروز الحشد الشعبى است كه نماد اراده مردم عراق است كه البته با تكيه بر امر مرجعيت و علما، شكل گرفته و مسيحى و ايزدى و سنى و شيعه را در كنار هم، امت واحدهاى قرار داده است. لازم به ذكر است كه دوشادوش رزمندگان اسلام كه با جريانهاى تكفيرى استكبارى مى جنگند، تنها ۲۰۰۰۰ نفر حشد الشعبى سنى در اين راستا سازماندهى شده اند.
حال كه تيرهاى جبهه استكبار به سنگ خورده و در مقابل اراده مردمانى مؤمن، انقلابى و منسجم، نقشه هاى شوم خود را بر باد رفته مى بيند، چاره اى جز آشكار كردن حيلت هاى مرموز پنهانى خويش ندارد و اينجاست كه صحنه موصل و حلب تبديل شده است به صحنه رو شدن دست استكبار، به ويژه آمريكا در حمايت از تروريسم و عوامل ناامنى در منطقه. قبل از اين نيز بارها و بارها دست آمريكا در حمايت و پشتيبانى از تروريستهاى داعش رو شده بود، چندى قبل ۴ جنگنده آمريكا و يك پهباد، مواضع ارتش سوريه در نزديكى ديرالزور را بمباران كردند كه طبق گزارش خبرگزارى ها، ۶۲ نفر از نظاميان سورى را كشتند و تعداد يكصد نفر را مجروح ساختند، اين در حالى بود كه بلافاصله بعد از آن، خبرى منتشر گرديد كه منطقه اى نزديكى فرودگاه ديرالزور توسط تروريستهاى داعش اشغال گرديد و يا قبل تر از آن سندى منتشر گرديد مبنى بر اينكه نيروهاى آمريكايى در پايگاه نظامى در كشور قطر به ستيزه جويان و معارضين سورى كه با تروريستهاى داعش همسو و همراه هستند، آموزش مى دهد تا جايى كه دمشق بارها اعلام كرده بود كه آمريكا و متحدانش در منطقه، پول، تسليحات و آموزش نظامى در اختيار تروريستها قرار مى دهند. اين در حالى است كه آمريكا براى پاسخگويى به افكار عمومى دنيا، مزورانه ائتلاف دروغين و البته عقيم مانده و شكست خورده عليه داعش به راه انداخته است. در چهاردهم مهر ۹۵ نيز جنگنده هاى ائتلاف آمريكايى به اصطلاح ضد داعش، منطقه اى در جنوب شهر «موصل» واقع در استان نينوا را هدف حملات هوايى خود قرار دادند كه به دنبال آن ۲۱ نيروى «حشد الشعبى» عراق به شهادت رسيدند، اين بار هم مثل هميشه آمريكایی ها مدعى شدند كه اين حمله، اشتباهى صورت گرفته است. عذرى بدتر از گناه؛ مگر مى شود سردمدار ائتلافى كه با سازوبرگ نظامى و امنيتى براى تأمين امنيت اين منطقه در مواجهه با جريان تروريستى داعش آمده است، به اشتباه مواضع وابسته به حشد الشعبى عراق را موشكباران كند؟! اين اقدام ددمنشانه نيز به سان صدها اقدام ديگر، دست آمريكا را براى همگان رو كرد كه پشت صحنه اصلى جريانهاى تروريستى، خود شيطان بزرگ آمريكا است و لذا هرگاه تيرشان به سنگ مى خورد، ديوانه وار در حمايت از جريانهاى تروريستى لخت و عريان وارد عمل مى شوند و سپس مى گويند اشتباه شده است. به راستى تا كى دورويى، تزوير، نفاق، حيله و فتنه عليه ملتها - آن هم در پوشش ادعاهاى واهى و كذبى همچون حقوق بشر و مبارزه با تروريسم - و به راستى بايد سازمان ملل متحد با همه ظرفيت هايش را سازمان دول استكبارى و ظالمانه ناميد چه آنكه در مقابل اين همه ظلم هاى آشكار، چشم خود را بسته و سكوت اختيار نموده است.
تكاپوى سران استكبار به ويژه واشنگتن و متحدانش براى جلوگيرى از شكست حتمى تروريستها در سوريه و حلب، آنقدر آشكار و روشن است كه ديگر چيزى براى پنهان كارى باقى نگذارده است، البته آمريكا، عربستان و متحدانشان هرگز فكر نمى كردند كه شرايط به فضل الهى، به گونه اى رقم بخورد كه مجبور بشوند از پشت پرده بيرون آمده و آشكار و وقيحانه به حمايت و پشتيبانى از عناصر تروريست بپردازند. حتى پيگيرى آتش بس هاى محدود هم، در جهت تقويت جبهه داعش، معمولاً از ناحيه آمريكا و عواملشان در منطقه دنبال مى گردد. اكنون كه عمليات آزادسازى حلب در سوريه و موصل در عراق، بهترين گواه بر ناتوانى و شكست گروههاى مسلّح تحت حمايت آمريكا و عربستان است، نشان ديگرى نيز بر ذلت و خوارى پادويى و عملگى سران كفر و شرك، آن هم در پوشش خلافت اسلامى است. كدامين اسلام، خدمت در اردوگاه ظلم و ستم استكبارى و يا جبهه كفر، شرك و الحاد را جايز مى داند؟ تا چه رسد مسير دستيابى به بهشت خيالى را با القائات دروغين و عوام فريبانه براى قاتلان مردم بى گناه هموار نمايد. ايجاد اختلاف و تشديد حساسيتهاى قومى و مذهبى به ويژه اسلام هراسى و شيعه هراسى چيزى نيست كه بتوان آن را ناديده گرفت. اين اقدام شوم در واقع راهبردى است كه اكنون با استفاده از تربيت يافتگان اردوگاه هاى مخوف امنيتى وابسته به استكبار، به ويژه آمريكا و رژيم صهيونيستى و در نهايت توليد گروه هاى تكفيرى و برافروختن آتش جنگ و خون ريزى آن هم در پوشش مسلمان كشى توسط مدعيان مسلمانى جريان دارد. به راستى اگر سران رژيم وابسته عربستان خود را مسلمان مى دانند، نبايد به اين فكر كنند كه از رهگذر اين آشوبها و فتنه ها و از جمله تهاجم به يمن، چه كسانى بيشترين سود را مى برند؟ جز شيطان بزرگ آمريكا و رژيم غاصب صهيونيستى و دشمنان قسم خورده اسلام و قرآن، چه كسانى بيشترين بهره را مى برند؟!
عمليات حلب و به ويژه موصل كه رزمندگان و مجاهدان راستين اسلام، حصارهاى قوميتى و مذهبى را شكستند و شيعه و سنى را در صفوف جهاد فى سبيل الله در كنار هم قرار داد، نشان داد نقشه ها و توطئه هاى كهنه غرب مبنى بر اينكه اختلاف بينداز و حكومت كن و يا فتنه تجزيه و تضعيف كشورهاى اسلامى، بر باد رفته است و ديگر هيچ اثرى را به دنبال نخواهد داشت جز اضمحلال جبهه كفر و تقويت جبهه مؤمنان و صالحان؛ اميدواريم كوردلانى هم كه تحت تأثير تبليغات و جنگ روانى مرموز مبلغان و مروّجان اسلام آمريكايى و شيعه انگليسى قرار گرفته اند و با پشتيبانى مالى و نظامى و رسانه اى جبهه كفر به سركردگى آمريكا، انگليس و اسرائيل به جريانهاى ضداسلامى كمك مى كنند، از خواب غفلت بيدار شده و بدون تعصب هاى كور و نا به جاى قوميتى و مذهبى، دوشادوش هم و با اتحاد و انسجام در سطح جهان اسلام - تمام توان خود را براى نابودى غده سرطانى اسرائيل معطوف داشته و عليه تمامى دنياى كفر و الحاد، ظلم، ستم و ناامنى، جبهه اى به گستردگى همه امت اسلام به راه اندازيم تا از اين رهگذر منطقه و جهان اسلام را از لوث وجود گرگان در لباس ميش و نفوذى هاى استكبار، پاك سازى نماییم. انشاءالله.
در قسمت موضوعات و مناسبتها به موارد زیر اشاره شد:
یک. دیدار مقام معظم رهبری با نخبگان و استعدادهای علمی برتر کشور؛ مقام معظم رهبرى در اين ديدار كه به طور مكرر از انجام آن اظهار خرسندى مى نمودند ضمن اشاره به اهميت تمام ناشدنى عاشورا كه تكميل آن توسط امام سجاد و زينب كبرى(عليهما السلام) صورت پذيرفت و در عزادارى هاى امسال بهتر و پربارتر از گذشته نمود يافت، به موضوع مهم ترسيم هدف انقلاب اسلامى و نقش نخبگان در اين راستا پرداختند. ايشان هدف را ايجاد تمدن اسلامى از طريق برپايى كشورى قدرتمند با شرافت كه بهترين دعوت كننده به خداست و مى تواند با ارائه ی سخن نو بشريت را از بن بست كنونى و جهالت و ضلالت نجات دهد اعلام نموده و ضمن بيان نقش مسؤولين و خود نخبگان نسبت به نخبگان، نخبگان متدين را راه رسيدن به اين هدف بزرگ و اين نقش آنان را علت اهميت آنان عنوان نمودند كه از طريق تحليل صحيح وجود دشمن و دشمنى آنها قابل تحقق خواهد بود.
خلاصه ی فهرست وار بيانات مقام معظم رهبرى در ديدار نخبگان:
- اهميت عاشورا
- تمام نشدنى بودن
- ترسيم زنده مبارزه حق و باطل
- مقدمات عاشورا و تكميل آن با رهبرى امام سجاد و زينب كبرى عليهما السلام
- توفيق دانستن ملاقات با جوانان و نخبگان
- دلپذيرى اين ملاقات هرچند با تكرار سخن هاى بيان شده طى سالها
- هديه الهى جوانان و به خصوص جوانان نخبه براى كشور ما
- امانت نفيس بودن اين هدف در دست مسؤولان براى رويش و افزايش آن
- اولين و اصلى ترين امانتدار، خود نخبگانند
- مسؤوليت شكر استعداد و از خدا دانستن و به جا مصرف كردن آن
- كارايى نخبگان، از بين بردن ژن القايى «نمى توانيم»
- القای ژن نمی توانيم از سوى غرب
- دستيابى سريع تر غرب به علم و رفتار غيرشرافتمندانه در تحقير ديگران
- نمونه نگاه تحقيرآميز غرب، تعبير «خاورميانه»
- ايران تعريف شده در ذيل غرب، منبع و بازار غرب
- انقلاب اسلامى، خودباورى و مقابله با نمى توانيم
- دفاع مقدس، غلبه بر دشمنى با پشتيبانى همه قدرتها
- تهاجم مجدد دشمن به ما مى توانيم انقلاب
- بازتوليد ما نمى توانيم توسط عوامل داخلى غرب زده انكارناپذير دشمن
- بازتوليد شيك و جديد ما نمى توانيم در قالب جهانى شدن
- جهانى شدن غربى يعنى زير بار فرهنگى - سياسى قدرتهاى بزرگ اقتصادى رفتن
- هدف بزرگ: نجات دنيا از بن بست كنونى ضلالت و جهالت
- شكايت متفكران عالم از وضعيت كنونى بشر
- عرضه سخن نو از طريق ارائه كشور قدرتمند، شريف، عزيز و سرشار از معنويت و ايمان
- مشكل قدرتهاى امروز: نبودن معنويت در كنار قدرت
- دشمن مانع اين هدف، با نابودى يا انحراف
- دشمن واقعى نه توهم دشمن
- نمى شود دشمن را نديده گرفت و نگفت
- تكرار دشمنى شيطان در قرآن
- فهم دشمنى دشمن، اصل و مرگ گفتن فرع آن است
- كمك نادانسته يا ناخواسته به دشمن
- تحقيقاتى كه در خدمت نياز كشور نباشد
- راه دادن دشمن به عنوان مهمان
- عدم افزايش روند رشد علمى و رضايت به حفظ جايگاه
- نفهميدن دشمنى و عدم مراقبت از رشد علمى
- خواست دشمن، مأيوس كردن جوانان
- مقايسه سخن جوانان نشان دهنده عمق، رشد و پيشرفت
- يأس از اينجا موجب افتادن در دام جذب دشمن
- جلوگيرى از بهره بردارى دشمن از تلاش ما براى شناساندن نخبگان
- شناسايى و جذب نخبگان قبل از دشمن
- امتيازى كمتر از امتياز اعطايى دشمن در غربت، عامل جذب نخبگان
- دفاع از نخبگان و حركت علمى كشور
- بنده در دفاع از جامعه ى نخبگان و از حركت علمى كشور تا نَفس دارم ذرّه اى كوتاه نخواهم آمد
- اين حركت با بركت است
- گسترش شركت هاى دانش بنيان و مشاركت دادن آنها در بخش هاى مهم و اصلى فناورى و صنعت
- توجه به كيفيت اين شركتها
- ترويج محصولات اين شركتها و الزام دولت به استفاده به عنوان بزرگترين مصرف كننده
- ايجاد «هسته هاى نخبگان» در دانشگاه ها
- عدم توقف و لنگى موضوعات تحقيقاتى مهم هوا فضا، ماهواره، هسته اى، نانو، زيست فناورى
- تقويت معاونت فرهنگى
- اردوهاى جهادى نخبگان موجب آشنايى با اوضاع، قشرها، وظایف و كمكاريها
دو. ابلاغ سياستهاي كلي انتخابات از سوي رهبر معظم انقلاب اسلامي و محتواي مهم و تأثيرگذار اين سياستها از جمله مسائلي است كه نيازمند تبيين و تحليل جدي است. رهبر معظم انقلاب اسلامي پس از مشورت با مجمع تشخيص مصلحت نظام، سياستهاي كلي حاكم بر انتخابات در نظام جمهوري اسلامي ايران را به قواي سه گانه و مجمع تشخيص مصلحت نظام ابلاغ كردند. اين سياستها مطابق قانون اساسي ازجمله اسناد بالادستي در نظام جمهوري اسلامي محسوب مي شود و همه مسؤولان و نهادهاي تصميم گيري در جمهوري اسلامي ايران موظف به رعايت اين سياستها در تصميمات خود هستند. اين سياستها و اقداماتي كه بر اساس آنها بايد صورت گيرد مي تواند بخش قابل توجهي از خلاءهاي موجود در عرصه انتخابات در نظام اسلامي را پوشش داده و برطرف نمايد. بررسي سياستهاي ابلاغي از سوي رهبر معظم انقلاب اسلامي حاكي از آن است كه رهبر معظم انقلاب با ابلاغ اين سياستهاي ۱۸ گانه بر چند نكته اصلي تأكيد فرموده اند:
الف: ارتقای سلامت انتخابات، ب: ارتقای سلامت منتخبين، ج: عدالت محوري، د: افزايش آگاهي و رأي دهي آگاهانه مردم، ه: افزايش ثبات، و: قانون گرايي بيشتر و پرهيز از بي نظمي، ز: شفاف سازي منابع مالي و...
سه. امام خمينى(ره) فرمودند: «شجاعت و رشادت هاى بىنظير نيروى هوايى و هوانيروز و خلبانان دلاور در نفوذ به اعماق خاك دشمن و رويارويى با مدرن ترين امكانات اهدايى استكبار به صداميان و دفاع از حريم هوايى كشور نشانه تعهد، عشق و ايمان آنان به خدا و اسلام و ميهن اسلامى است.»
روز دوشنبه ۲۶ مهرماه ۱۳۹۵ ششمين رزمايش فدائيان حريم ولايت نيروى هوایى ارتش جمهورى اسلامى با اعلام رمز «يا حسين بن على» آغاز شد. اين رزمايش با شركت انواع هواپيماهاى شكارى رهگير، شكارى بمب افكن، ترابرى نيمه سنگين و سبك، هواپيماهاى ارتباطى و شناسايى، سوخت رسان و انواع پهپادها در منطقه عمومى اصفهان به مدت سه روز ادامه داشت و در آن بخشى از توان نيروى هوايى ارتش در صيانت و دفاع از حريم هوايى ميهن اسلامى به نمايش گذاشته شد. نيروى هوايى ارتش جمهورى اسلامى ايران يكى از نيروهاى چهارگانه ارتش جمهورى اسلامى ايران است كه مسؤوليت حفاظت از مرزهاى هوايى و پشتيبانى نيروهاى رزمى ديگر اجا را دارد. پس از انقلاب اسلامى ۱۳۵۷ نام اين نيرو به صورت فعلى تغيير پيدا كرد. سرتيپ خلبان حسن شاه صفى، از شهريور ۱۳۸۷ تاكنون، فرماندهى نيروى هوايى را بر عهده داشته است. نيروى هوايى ايران طبق آخرين تخمينها در سال ۲۰۱۳ هفتمين نيروى هوايى جهان از لحاظ تعداد هواپيماهاى سوخت رسان و ترابرى (۱۱۹ فروند) است.
در قسمت مناسبتها به 3 آبان؛ روز تأسيس سازمان ملل اشاره شد با این توضیح خطیب که سازمان ملل؛ خادم و مجري مقاصد ابرقدرتهاست و نیز در این رابطه امام خمینی(ره) می فرماید: حق وتو؛ بدتر از حكومت جنگل است. حق «وتو» يك امري است كه هيچ آدمي نمي تواند بپذيرد و اين مجالس عمومي دنيا كه براي اين امور است، اينرا پذيرفته اند. اينكه هيچ آدمي، هيچ انسان نابالغي هم نمي تواند بپذيرد كه ما مي خواهيم همه دنيا بر عدالت باشند، لكن اختيار دست اين دو نفر، اين چند نفر باشد! هرجا را اين ها مي چاپند اگر چنانچه مثلًا سازمان بين المللي كذا بخواهد جلويش را بگيرد، فوراً «وتو» مي كنند، مي گويد نه. غلط مي كنيد اين حرف را مي زنيد! آن يكي مي ريزد افغانستان، اگر يك وقت بگويند «چرا»، مي گويد غلط كردي. آن يكي مي ريزد به مثلًا بيروت و امثال ذلك، اگر چنانچه بخواهند در آنجا حرفي بزنند، مي گويند غلط كردي.(صحيفه امام، ج ۱۶، ص ۴۳۲).
همان معنايي كه در جنگل بايد حاصل بشود، بدتر از او را در آمريكا مي كنند و بعد سازمان بين المللي هم مي آيد يك مانوري مي دهد و يك بساطي درست مي كند، يك عده اي رأي هم برخلاف مي دهند، همه هم برخلاف مي دهند، لكن همه هم مي دانند كه اين رأي برخلاف، اثري ندارد. وقتي همه اينها مي دانند رأي برخلاف، اثر ندارد - براي اينكه آمريكا ايستاده و با يك «نه» تمام مي شود - اين كار لغوي نيست كه اينها مي كنند؟ كي را مي خواهند بازي بدهند؟ اصل اساس اين را خود اينها درست كرده اند، اساس اين سازمانها ساخته خود اينها است. اگر ساخته خود اينها نبود، به چه مناسبت بايد يك كشوري يا چند تا كشور قلدر، حق وتو داشته باشند؟ اين را هم از اول خودشان درست كرده اند و اين را هم درست كرده اند براي بازي دادن ملتهاي كوچك، مستضعفين جهان. بدتر از اين جنايت و بدتر از اين وحشي گري در عالم نيست. حكومت هاي جنگل باز يك فطرتي دارند، روي آن فطرتشان هم باز ظلمشان را بالسويه مي كنند.(صحيفه امام، ج ۱۵، صص ۵۲۰ - ۵۲۱).
مناسبت دیگر مورد اشاره 4 آبان؛ اعتراض و افشاگري امام خميني(ره) عليه پذيرش قانون كاپيتولاسيون (1343 ه.ش) بود. كاپيتولاسيون به معناي شرط گذاشتن و در لغت به معناي سازش و تسليم است و بر قراردادهايي اطلاق مي شود كه به موجب آن اتباع يك دولت در قلمرو ديگر، مشمول قوانين كشور خود مي شوند و آن قوانين توسط كنسول آن دولت در محل اجرا مي شود. به همين جهت در فارسي به آن «حق قضاوت كنسولي» مي گويند. اين قراردادها اغلب ميان دولتهاي اروپايي با دولتهاي آسيايي و آفريقايي بسته مي شوند زيرا اروپاييان دادگاهها و مؤسسات قضايي اين كشورها را قادر به حمايت كافي از اتباع خود نمي دانستند. سابقه كاپيتولاسيون در ايران به شكست ايران از روسيه و تحميل پيمان تركمانچاي بر مي گردد. پس از انقلاب ۱۹۱۷م روسيه و پيمان دوستي ايران و شوروي (۱۹۲۱م) مفاد مربوط به كاپيتولاسيون لغو گرديد. در مهرماه ۱۳۴۳ قانوني از مجلس شوراي ملي گذشت كه براساس آن به نظاميان آمريكايي مأمور در ايران و وابستگانشان مصونيت سياسي اعطاء مي شد و كليه ی مستشاران آمريكايي در ارتش از حيطه قانون ايران بركنار مي شدند. به طوري كه اگر آنان مرتكب جرم و جنايتي در ايران مي گرديدند در دادگاه هاي ايران جوابگو نبودند. وزارت دفاع آمريكا مدتها بود كه ايران را براي بستن چنين قراردادي تحت فشار گذاشته بود. امام خميني(ره) كه از حضور مستشاران نظامي و امنيتي آمريكايي در ايران آگاهي داشت و از تصويب كاپيتولاسيون نيز اطلاع يافته بود تصميم گرفت تا اين توطئه بزرگ و ننگين را افشا كند از اين رو در حالي كه رژيم مي كوشيد تا با برگزاري تبليغاتي پر زرق و برق جشن چهارم آبان ۱۳۴۳(ه.ش) مصادف با چهل و پنجمين سالروز تولد شاه مسأله كاپيتولاسيون را به فراموشي سپارد، امام خميني(ره) سخنراني خود را در همان روز ايراد و در همه جا منتشر نمود. وي در اين سخنراني ابتدا با "انا لله و انا اليه راجعون" شروع كرده و روز قبولي كاپيتولاسيون را روز عزاي ملت نامگذاري كردند و دولت و مجلسيان ايران را نوكران آمريكا ناميدند و قدرتهاي شرق و غرب را محكوم كرده و جمله مشهور خود «آمريكا از انگليس بدتر انگليس از آمريكا بدتر، شوروي از هر دو بدتر، همه از هم بدتر، همه از هم پليدتر، لكن امروز سر و كار ما با آمريكاست» را ادا كردند و همچنين امام راحل در اعلاميه اي، تصويب لايحه كاپيتولاسيون را «سند بردگي ملت ايران» و «اقرار رژيم به مستعمره بودن ايران و ننگين ترين و موهن ترين تصويب نامه غلط دولتهاي بي حيثيت» ناميد و نسبت به سوءاستفاده هاي ناشي از آن هشدار داد. اين اعلاميه در تهران و برخي شهرهاي كشور پخش شد و تعداد زيادي از آن در خانه هاي آمريكایيان ساكن تهران انداخته شد.
۹ روز پس از سخنراني در نيمه شب ۱۳ آبان صدها كماندو منزل امام را در قم محاصره و ايشان را دستگير و شبانه به تهران منتقل كردند و با يك هواپيماي باري و به همراه دو مأمور امنيتي به تركيه تبعيد كردند و مدتي بعد حاج آقا مصطفي فرزند ارشد امام نيز به همان تبعيدگاه فرستاده شد و بعد از ۱۱ ماه به دليل اعتراضات مجامع روحاني ايران و عراق به عراق تبعيد شد و به مدت ۱۳ سال و تا ۵ ماه پيش از پيروزي انقلاب اسلامي در آن كشور به سر برد. اندكي بعد از كاپيتولاسيون، آمريكاييها مبلغ ۲۰۰ ميليون دلار براي خريد تسليحات از آمريكا در اختيار رژيم شاه گذارند. محافل سياسي ايران اين وام را پاداش آمريكا به شاه در قبال تصويب كاپيتولاسيون به شمار آورند. كاپيتولاسيون آن روزها براي برخي چندان مهم به نظر نمي رسيد اما تيزبيني و درايت و تلاش تبييني امام راحل بود كه ضد حمله اي هولناك براي آمريكاييها تدارك ساخت و اين همان چيزي است كه مقام معظم رهبري به دور از پيش داوري در صدد بهره برداري به هنگام از آن در جريان بد عهدي هاي آمريكا و غرب در خصوص برجام هستند. آري كاپيتولاسيون صرفاً يك امر تاريخي نيست...
آخرین مناسبت مورد اشاره سالروز شهادت آيت الله حاج آقا مصطفي خميني(ره) در نجف اشرف در سال (1356 ه.ش) بود که نام و یادش گرامی داشته شد و از زندگینامه ی پر افتخار آن بزرگمرد نکاتی بیان گردید.
پایان بخش خطبه ها دعا در امر تعجیل ظهور حضرت امام عصر(عج) و سلامتی نائب بر حقش امام خامنه ای(مد ظله العالی)، قبولی طاعات و عبادات نمازگزاران عزیز، پیروزی و سرافرازی مستضعفین جهان و نابودی مستکبرین و زورگویان عالم بود.
دفتر امام جمعه بوئین زهرا